خطبه اوّل :
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجّل فرجهم ؛ سلامٌ علیکم جمیعاً و رَحمَهُ اللهِ و برکاتُه… ؛ أعوذُ بِلّله مِنَ الشَیطانِ الرَّجیم . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ . لا حولَ وَلا قُوَّهَ إلّا بِللّه ألعَلی العَظیم . حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل ، نِعمَ المولَی وَ نِعمَ النّصیر . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ . ألصّلاهُ وَ السّلامُ عَلی سَیِّدِ النَّبیین ، حَبیبِ إلهِ العالَمینَ أبِی القاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد و علی عِطرَتِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ أجمَعین .
قالَ الحَکیمُ فی کِتابِهِ الکَریم : {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ؛ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ؛ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ؛ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ؛ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ؛ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ }}
امیدواریم که در دینداری ، خدای رحمان توفیق دهد که ثابت قدم و استوار بمانیم و به مقتضیات دینداری ، پایبند و به ارزشهای قرآنی دلبسته ، و درنتیجه ، واجبات دین خدا را به جا آورده و از محرمات آن اجتناب داشته باشیم..خدای رحمان ، در این مظنه ی استجابت دعا به لطف و کرمش همه ی ما را مشمول مغفرت بیکران خود قرار بدهد . گذشتگانمان را ببخشد و بیامرزد ، بیماران را شفا مرحمت بفرماید . گرفتاری را از کافه ی مؤمنین برطرف بسازد ، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد . در سه خطبه ی گذشته ، راجع به این سوره ی مبارکه مطالبی به عرض رسیده است . در ادامه ی مباحث ، سؤالاتی و نکته هایی در این خطبه تقدیم میشود در ارتباط با همین سوره ی کافرون .
این که خدا میفرماید و دستور میدهد به پیغمبر : {{بگو ای کفار ، بندگی و پرستش نمیکنم من آنچه را که شما میپرستید ، و شما هم بندگی و پرستش نمیکنید ، آنچه را که من میپرستم}} . اگر همین تعبیر بود ، شاید ناظر به حال بود . ولی {{ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ؛ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ }} شما نیستید که آنچه را من میپرستم شما هم بپرستید ؛ یعنی حتی اشاره به گذشته دارد . آیا همه ی کفّار ایمان نیاوردند؟اگر بعضی از کفار ایمان آوردند که آوردند ، پس این تعبیر را چگونه معنا باید کرد ؟درباره ی {{ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ }} کلمه ی الکافرون «الف» و «لام» دارد . این «الف» و «لام» در ادبیات عرب ، یک وقت افاده ی عموم میکند ، یک وقت مال عهد است . یعنی اشاره به کفار خاص . آنی که قطع مُتِیَقّن است {{ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ }} اشاره به افراد خاصی داشت . آن افراد خاص هم تا لحظه ی مرگشان ایمان نیاورده بودند. (ولید بن مغَیره) ، عاص بن وائل .عاص بن وائل ، همان پدر عمروعاص معاویه هست . حارث بن قیس ، امَیّه بن خَلف؛ اینها آمده بودند به پیغمبر پیشنهاد میکردند ، یک سال شما بتهای ما را پرستش بکن ، بعد ، سال دیگر ، ما خدای شما را پرستش میکنیم ؛ نوبت بندی میکنیم ؛ یک سال شما با ما باش ، یک سال هم ما با شما رفاقت میکنیم. رسول خدا فرمود : پناه برخدا ، چیزی را همتای او قرار نمیدهم.گفتند حالا که بت های ما را پرستش نمیکنی ، پس حرف بت ها را نزن . یا شما هم احترام بگذار برای بت ها ، تا ما تو را تصدیق کنیم در دیانتت . در این لحظه بود که برای نجات رسول خدا از چنگال و فشار این کفّار ، سوره نازل شد ، آیه نازل شد ؛ این سوره ، این آیه مرزبندی کرد ، توحید و شرک را مجزّای از هم . دو تا برنامه ی متضاد ؛ دو تا مسیر ، دو تا مسیر جدا . مسیر توحید و خداپرستی جدا ؛ مسیر شرک و کفر ، مسیر جدا . این یک نکته ، نکته ی دیگر این که خدا به پیغمبر فرمود : {{قُل}} بگو به کفار ، حالا چرا خود پیغمبر هم کلمه ی {{قل}} را آورد ، همچنان به صوت آیه: {{ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ }} ؛ خب خدا به پیغمبر فرمود {{ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ }} پیغمبر میخواست صدا بزند : «أیُّها الکافِرون لا أعبُدُ ما تعبُدون» ؛ چرا کلمه ی «قُل» را رسول خدا هم در آیه آورد و قید کرد؟ . در سوره ی مبارکه ی یونس آیه ی پانزده : {{وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذینَ لایَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ}} ، آنهایی که امید به رحمت الهی ندارند ، ایمان نیاورده بودند ، به پیغمبر میگفتند یک قرآن دیگر بیاور . یا بعضی از این کلمات را عوض کن ، {{أو بَدِّلهُ}} ؛ {{ قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ}} ، من حق ندارم ، من اجازه ندارم ، تبدیل کنم کلمات را ، جابه جا کنم ، تغییر بدهم . {{مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ}} ، من متابعت میکنم آنچه را که بر من وحی میشود ، {{إِنِّیَ أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ }} ، اگر من جابه جا کنم کلمات قرآن را ، اگر تغییر بدهم ، من از عذاب روز بزرگ قیامت خوف دارم . و میترسم . لذا آنچه که بر پیغمبر نازل میشد ، تماماً ، کمالاً در قرآن مجید آمده ، یعنی رسول خدا قرائت فرمود ، کُتّاب وحی ، کتابت کردند ، و بعد ، آنچه را که پیغمبر قرائت کرده بود ثبت و ضبط شده است . خب یک جای قرآن میفرماید : {{وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ ۚ}} اگر از کفار بپرسی : چه کسی خلق کرد آسمان و زمین را ؛ میگویند:خدا ، ولی اینجا ، آیه میفرماید که شما خدا را بندگی نمیکنید ، آنچه را که من بندگی میکنم شما بندگی نمیکنید ، آنچه را که شما بندگی نمیکنید ، من بندگی نمیکنم ؛ آنوقت با آن آیه ای که میفرماید اگر از کفار بپرسید که آسمان و زمین را چه کسی آفرید ، خواهند گفت : الله ، چگونه جمع کنیم ؛کفار خالقیت خدا را قبول داشتند ، اما بندگی خدا را راه عوضی میرفتند ، بعضی از آنها میگفتند ما بت را وسیله قرار میدهیم به درگاه خدا . وسیله قرار میدهیم به درگاه خدا . برهمین مبناست که بعضی از منحرفین از وهابیون و سَلفی ها ، توسل ما را ایراد میگیرند ، . ما هرگز در توسل نمیخواهیم برای خدا شریک قائل بشویم .این اصل را یدانید : «لا مُؤثّرَ فی الوجود الا الله» ، کسی در عالم وجود اثر گذار نیست اصالتاً و بِذّات ، مگر ذات اقدس اله . اگر اولیاء خدا را توسل میجوییم ، اولیاء خدا چون عزیزند در پیشگاه خدا ، آبرومندند ، میگوییم «یا وَجیهاً عِندالله» ، آنوقت میگوییم خدا ، به عزت این بنده ی صالحت ، به عزت این ولی خود ، اگر ما آبرو به درگاهت نداریم ، اینها آبرومندند ؛ به خاطر آنها ما را ببخش و دعای ما را مستجاب کن . پس ببینید ، حاجت را ما از خدا میخواهیم ، نه از غیر خدا ؛ این مرزبندی ها را توجه و التفات داشته باشیم .
نکته ی دیگر هم آخرین آیه فرمود : {{ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ }}؛ شما به دین خودتان ، من به دینم . آیا جواز بت پرستی است ؟ یا به تعبیر عامیانه ی دیگر ، عیسی به دین خود ، موسی به دین خود اشکال ندارد؟یا نوعی صلح کُل بوده رسول خدا ؟ که بگوید اشکالی ندارد ، شما بت پرستی خود را بکنید ، من خدا پرستی خودم را میکنم؟ نه خیر ؛ جواب این است: این تعبیر {{ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ }} ، اصلاً این تعبیر ، تحقیر است ؛ تهدید است.هم دارد آنها را تحقیر میکند ، مذمت میکند ، هم دارد تهدید میکند:شما دینتان را داشته باشید ، آنوقت سرانجامتان را ببینید . سرانجام بت پرستی را ، هم در دنیا ، هم در آخرت ، مشاهده خواهید کرد ؛ یعنی هب زودی ، عواقب نکبت بار بت پرستی را دریافت میکنید . یا بعضی از مفسّرین فرمودند : احتمال دارد چیزی حذف شده ، نه که حذف شده باشد ، یعنی در تقدیر است : «لَکُم جزاءُ دینکم وَ لیَ جزاءُ دینی» . باری شما پاداش دینتان باشد ، برای من ، پاداش دین خودم . من خدا را پرستش میکنم و پاداش را از خدا میخواهم . شما میخواهید بت را پرستش کنید ، باید انتظار پاداش را از بت داشته باشید ، و چیزی هم عائدتان نمیشود ؛ پس جواز نیست برای بت پرستی ؛ یا صُلح کُل نیست . یا آن تعبیر عامیانه هرکسی به دین خود هم که ناشی از حس بی تفاوتی و بی تعهدی باشد ، این نیست . {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ }} ندای عمومی ،ای کسانی که الان در مقابل ، در برابر ، کفاری که در برابر پیغمبر ، پیشنهاد میکردند تو هم بت ما را پرستش کن ، ما هم می آییم با تو همراهی مکنیم ، خطاب به آنهاست .{{ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ}}بندگی و پرستش نمیکنم آنچه را که شما پرستش میکنید . ؛ {{وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ }} شما هم پرستش نمیکنید آنچه را که من پرستش میکنم ، {{ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ }} هرگز و برای هیچوقت نیستم پرستنده ی آنچه را که شما میپرستید ؛ و شما هم نیستید پرستش کننده ِ آنچه را که من پرستش میکنم . {{ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ }} . شما برایتان راه و رسمی اختیار کردید ، منتظر باشید ، برای من هم دین است ، من هم در انتظار پاداش الهی ، که فرمود : «وَالعاقِبهُ خَیرٌ لَکُم» ؛ {{ وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى}} . خدای رحمان وعده داد به حبیبش خاتم پیغمبران ، محمد مصطفی در همین ارتباط ، آقا امام رضا سلام الله علیه ، از او نقل شده است . به کسی فرمود : « مالى رَاَیتُکَ عِندَ عَبدَالرَّحمنِ بنِ یَعقُوبَ؟ » چرا ، چرا میبینم که شما پیش عبد الرحمان بن یعقوب رفت و آمد دارید ؟ عبد الرحمان بن یعقوب یک آدم منحرفی بود ، مثل بعضی از همین قلم به دست های در تاریخ معاصر ما ، به خدا و پیغمبر ومعتقدات ایراد میگرفتند ، یا به تعبیر دیگر ، بگو پیرو آیات شیطانی سلمان رشدی میشدند ، آقا امام رضا به یکی گفت که چرا پیش فلانی رفت و آمد میکنی؟این آدم جواب داد ، خودش را توجیه بکند که : « اِنَّهُ خالى» ؛ او دایی من است . چون دایی من است من ناچار هستم و رفت و آمد میکنم . « فقال إنّه یَصِفُ الله ولا یوصَف» ؛ او در باره ی خدا حرفهایی میزند که سزاوار نیست ؛ خدا آن صفت را ندارد که او مدعی است و خدا نباید آنگونه توصیف بشود. ؛ « فَاِمّا جَلَستَ مَعَهُ وَتَرَکتَناوَاِمّا جَلَستَ مَعَنا وَتَرَکتَهُ؟» یا با ما بنشین ، یعنی این آدم هم پیش امام رضا می آمد و میرفت ، هم پیش آن آدم منحرف می آمد و میرفت . هردوجا رفت و آمد داشت . آقا امام رضا فرمود که مسیرت را مشخص کن . یا یپش ما رفت و آمد داشته باش ، یا پیش آن آدم منحرف . این آدم باز در پاسخ گفت که : « هُوَ یَقُولُ، ماشاءَ، اَىُّ شَىءٍ عَلَىَّ مِنهُ » ، حالا او هرچه میخواهد بگوید بگوید ، چه ضرری به حال من دارد ؟ یعنی من نمیخواهم او را پیروی کنم ؛ « اِذا لَم اَقُل مایَقوُلُ؟ » آن چیزهایی را که او میگوید ، نارواست ، من نمیخواهم بگویم ، چه ضرری به حال من دارد ؟ ؛ دقت کنید ، این آدم خودش را توجیه میکرد ؛ « فَقالَ اَبُوالحَسَنِ(ع) » آقا امام رضا فرمود: «اَما تَخافُ اَن تَنزِلَ بِه نَقمَهٌ فَتُصیبَکُم جَمیعًا؟» ؛ نمیترسی که لحظه ای ممکن است عذاب الهی بخواهد نازل بشود بر او ، و تو هم که در کنارش هستی به عذاب الهی گرفتار بشوی؟ ؛ آنوقت مثال زد ، داستان آن پدر و پسر را نشنیدی ، پسر همراهی داشت با موسای کلیم ، پدر در لشگریان فرعون بود ، لحظه ای که موسی مأموریت پیدا کرد ، مومنین بنی اسرائیل را حرکت بدهد از رود نیل بگذراند ، پسر ، همراه موسی بود ، همین که رسیدند به رود نیل ، پسر تماشا کرد در میان آب ، دریا ، راه باز شده از کف دریا دارند عبور میکنند ، این پسر به فکرش رسیده که پدر خود را نصیحت بکند ، پدر خود را نجات بدهد ؛ از همراهی با موسی دست کشید ؛ نکته را دقت کنید همراهی با امامت و ولایت چقدر اثر دارد . با اینکه نیتش بد نیتی نبود ؛ نیتش نیت خوبی بود . دردلش بوده بیاید پدر را نصیحت کند به راه بیاورد ؛ موسی و بنی اسرائیل ، جلو داخل دریا ، راه باز شده ، داشتند میرفتند ، این پسر جوان ، برگشت که پدر خود را نصیحت و دعوت به حق کند . برگشت و رفت ملحق شد در میان لشگریان فرعون ؛ فرعون رسیده به تعقیب موسی ، زده به نیل ، غرق شدند . این جوان مومنی که جلوتر با موسی بوده ، و اگر با موسی میماند نجات پیدا کرده بود ؛ اما برای دعوت پدر و برای نجات پدر برگشت ، داخل جمعیت فرعون شده ، در غرق شدن او هم غرق شد . آقا امام رضا برای این آدم ، این را به عنوان شاهد مثال بیان کرد . مرزبندی ها را . لذا ، شعر که میگوید کبوتر با کبوتر ، باز با باز ؛ سزاوار است با مومنین نشست و برخاست ؛سزاوار است با اهل کمال و فضیلت ، با اهل طاعت و بندگی خدا ، «المُجالسهُ مُؤَثّرَه» ، پناه میبریم به خدای رحمان . پروردگارا خودت ما را از وسوسه های نفسانی و ابلیسی محفوظ بدار . {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ؛ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ؛ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ؛ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ؛ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ؛ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم }} // پایان خطبه اول-
خطبه دوم :
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الصّلاه والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقهِ الطّاهره سیّدهِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنهِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجه القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.
صلوات…
مجدداً خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی ، به پرهیز از معصیت وگناه ، به انجام واجبات دینی ، تأکید و سفارش دارم . بهترین حاصل عمر انسان ، بهترین ذخیره برا ی سفر قبر و قیامت ، تقوا ، ترس از خدا ؛ خدایا آنی و لحظه ای ما را از یاد خودت غاف مگردان ؛ هرکه از یاد خدا غاف شده خسران کرد . خدایا عمر ما را مقدّر فرما که بیهوده ، توأم با خسارت نگذرد ، بلکه همواره به یاد تو در مسیر معرفت و توکل به ذات اقدست استوار بمانیم . در این هفته ی گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با دست اندرکاران برگزاری انتخابات ، مسائل مهمی را هم در ارتباط با انتخابات ، هم در ارتباط با برجام ، مطرح فرموده بودند . در ارتباط با انتخابات ، اهمیت اصل انتخابات ، که واقعاً فرصت خوبی است انتخابات برای گزینش خدمتگزاران ، برای گزینش نمایندگان ، چه در مجلس شورای اسلامی ، وچه در خبرگان رهبری . رقابت سالم را تأکید و سفارش داشتند و حضور همگان را . هشدار دادند که دشمن می خواهد حضور مردم کاهش یابد ؛ انتخابات را سُست کنند . توقع این است مجموعه ی دست اندرکاران انتخابات ، برای تبیین مواضع رهبری در جامعه پیگیر میشدند . نه اینکه خدای نکرده بعضاً خودشان هم یک حرف های نیشداری برای تضعیف انتخابات… ؛ این فقهاء شورای نگهبان ، بعضی از این عزیزان ، همان منتخبین امام راحل هستند که هنوز حضور دارند . امام میفرمود: اعضاء فقهاءشورای نگهبان را با آشنایی و شناخت تعیین کردم . یعنی من خودم آشنایی داشتم به اینها.شناخت داشتم به اینها ؛ و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم میدانم . اگر کسی بگوید این شورای نگهبان کذا… ؛ کلمه ی کذا کنایه است . یعنی بگوید این شورای نگهبان بد است ، این شورای نگهبانی چیست… ؛ بخواهد تضعیف بکند ، همچو آدمی مفسد است . این را امام فرمود ها! .؛ این بیان مال امام است . البته بعضی از آن اعضا را که بار اول امام انتخاب کرده بود فوت شدند و به رحمت الهی رفتند . مثلاً مثل آیت الله خزعلی . مثلاً مثل آیت الله رضوانی. اما افرادی هم که بعد جایگزین شدند ، چه در ایام حیات امام ، چه بعد از ارتحال اام به وسیله ی مقام معضم رهبری ، با همان دقت ، و با همان ویژگی ها که باید در فقیه وجود داشته باشد گزینش شدند . حال ، بعضی ها هم میگویند که حالا وقتی که بناست همه شرکت کنند در انتخابات ، پس باید همه جور آدم هم در میان کاندیدا ها باشند . خب اگر این است ، پس اصل این قانونی که گذاشتند که آقا ، داوطلبان نمایندگی مجلس باید شرایط متعددی را داشته باشند ، و این جور و آنجور نباشند ، حالا پسباید این قانون را کنار بگذاریم؛ اگر بناست همه باشند ، پس اصل بررسی صلاحیت یعنی … مثلاً لغو ؛ خیلی از مومنین ، گاهی من میشنیدم واقعاً ؛ گاهی طعنه و کنایه میزدند ، گله میکردند و حرف میزدند که مثلاً چرا همینجوری همه را اجازه میدهند بیایند ؟ ؛ چرا یک بررسی نمیکنند ؛ حالا اگر یک وقتی بررسی دارند میکنند به موقع ، آنوقت اینجا هم مثلاً یک عده راه بیافتند که آقا چرا… ؛ البته من واقعاً چون اطلاع شخصی ندارم ، هیچ قضاوتی در باره ی این افراد ندارم . ممکن است احیاناً فرض کنید خدای نکرده گزارشاتی که رفته ، بعضاً گزارشات ، خلاف واقع باشد ، این احتمال وجود دارد . اما تعمّدی شورای نگهبان ندارد که این آدم نیاید ، آن آم بیاید . این را باید اصل بدانیم . خب ببینید در میان ردّ صلاحیت شده ها ، امام جمعه ی موقت تهران ؛ آقای صدیقی ، آدم سالم ، آدم درست ، آدم فاضل ؛ واقعاً آدم متدیّنی است ؛ سند و نشانه ی دیانتش هم همین است . افرادی را که ردّ صلاحیت کردند اگر مومن به خدا هستند ، باید بگویند «الهی رضاً بِرضاءک» ؛ اگر مومن نیستند ، برای انگیزه ی مفسده ای آمدند ، که مثلاً چیز دیگر…. ؛ خب عدم احراز هم معناش این نیست که طرف آدم بدی است . عدم احراز معناش این است که ما نتوانستیم برسیم . الان ازباب مثال : در میان افرادی که ثبت نام کردند برای مجلس خبرگان ، 16 نفر زن ثبت نام کرده بودند . خب دعوت کردند همه بیایند برای امتحان ؛ از این شانزده نفر زن ، دو نفر آمده بودند برای امتحان . خب چهارده نفر دیگر که نیامدند ، بنده ی خدا نمیخواستی امتحان بدهی چرا رفتی ثبت نام کردی ؟ از پیش هم اعلام کردند که هرکسی که میخواهد ورود پیدا کند باید امتحان بدهد . باید مرتبه ی علمی او شناسایی بشود .خب این که اعلام بوده از پیش . شما ، آقا ، خانم ، نمیخواستی در انتخابات شرکت کنی پس چرا ثبت نام کردی؟ ؛ ببینید ، حالا شاید طرف غافل بود ، نمیخواست بهانه به دست دشمن بدهد . اما ناخودآگاه بهانه به دست دشمن دادن است . این قصه را من بیشتر باز نمیکنم ، همین اندازه عبور میکنیم . فرمود مومنینی که میخواهند پای صندوق بیایند ، با بصیرت ، با فکر وارد بشوند ، و کاندیداها تمکین قانون داشته باشد ، ولو خدای نکرده احساس کرد حقش ضایع شده و ناحق و ناروا او را کنار گذاشتند ؛ احترام بگذارد به قانون ؛ تمکین قانون بکند تا جامعه هم بیشتر به او اعتماد بکند ؛ تمکین قانون یک مسأله ای است . بعد هم کاندیداها را سفارش کرد ، وعده های غیر عملی ندهند ، اعتماد مردم را خراب نکنند . گاهی به طمع رأی گرفتن یک وعده هایی میدهند ، خودشان هم میدانند که این وعده ها شدنی نیست . یک حرفهای گزاف ، ولی در عمل میمانند ، آنوقت مردم رأی دهنده بگویند آقا چه فایده؟فلانی اینجور وعده میداد ، ما به او رأی دادیم ، ولی انجام نشد ، عملی نشد ؛ در قضیه ی برجام هم فرمود حادثه ی بزرگی بود ، ؛ تشکر کرد مقام معظم رهبری از دست اندر کاران ؛ زحمت کشیدند ؛ تصریح فرمود : همه ی خواسته های ما برآورده نشده ، اما به دنبال این نباشند بعضی ها به بهانه ی برجام ، چهره ی آمریکا را بزک کنند ؛ آرایش دهند . آمریکا کوتاه آمده . نه آمریکا کوتاه نیامده . هراندازه که از آمریکا بر آمده بود دشمنی کرده . در دشمنی کم نیاورد . اگر یک جا کوتاه آمد ناچار بوده . مسئولین مواظب باشند که طرف مقابل ، خدعه نکند . یعنی فریب ندهد . کلاه نگذارند سرشان را . و در مورد حرکت نیروی دریایی سپاه پاسداران ، جمله ی زیبا و بسیار تأثیرگذار ، و خدا کند که همه ی مسئولین ما مورد توجه قرار بدهند . فرمود : «حرکت سپاه در دریا و برخورد با نظامیان آمریکا امری به جا بوده و همه ی مسئولان در همه ی عرصه های جهانی همینجور عمل کنند . یعنی مقابل زیاده خواهی های آمریکا و عوامل آمریکا مقاومت کنند . نه اینکه کوتاه بیایند . این ملت عزیز و شریف ، سزاوار این معنا هستند ، لایق و شایسته ی این معنا هستند که نمایندگان این ملت ، دولتمردان این ملت ، در برابر زورگویی ها و زیاده خواهی های آمریکایی ها مقاوم و سربلند بایستند .
در این هفته ی گذشته ، نیروی انتظامی ، چند تَن از اشرار را دستگیر کرد . اشراری که از شهرهای مختلف ؛ حالا جوری که در مصاحبه ی سردار جعفری نسب آمده بود ، از آمل ، بابل ، جویبار ، قائم شهر ،در فضای مجازی اقدام کردند به انتشار کلیپ ، که موجب رعب و وحشت مردم را فراهم کنند . خودشان درگیری های درون گروهی اشرار ، و بعد ، آن فیلم و کلیپ را در فضای مجازی به نمایش گذاشتند . بحمدلله پلیس موفق شد به دستگیری چند تَن از آنها . جای تشکر دارد . چرا اشرار رشد میکنند ؟ خود پلیس گله از چند چیز دارد . یک مرخصی دادن بی مورد به اشرار از درون زندان . امیدواریم که دستگاه قضایی مورد توجه جدی قرار بدهد . دو ، احیاناً اگر بعضاً از این اشرار ، از ناحیه ی مسئولین یا افرادی حمایت میشود ، برای گرفتن مرخصی یا برای گرفتن بعضی از تسهیلات ، بنده شخصاً از دستگاه قضایی خواهشم این است : اگر به یک چنین موردی برخورد کردند ، آن آدم را ، آن مسئول را ، آن شخصیت را به مردم معرفی کنند ؛ چه کسی است که میخواهد آدم شرور مجال پیدا کند و فرصت بیابد و اسباب نا امنی را در جامعه فراهم نماید؟وقتی سربسته که گفته بشود ، آنوقت زمینه ی شایعه درست کردن گسترده میشود . که به فرض ، فلانی واسطه شده است.مخصوصاً در این ایام که بعضی از عناصر فعال انتخاباتی دنبال شایعه پراکنی و شایعه درست کردن هم هستند ؛ پس بنا براین ، اگر چنین چیزی اتفاق افتاد ، سزاوار است که دستگاه قضایی طرف را معرفی کند به مردم ، و اگر هم اتفاقی نیافتاد ، بگوید چنین چیزی نبوده است اصلاً . و عفو مشروط . گاهی برای اشرار ، عفو مشروط میگیرند . شرور و عفو مشروط؟! ، اصلاً سازش ندارد . حالا شاید واقعاً نیت و انگیزه خیر بوده . به امید اینکه درست بشود و اصلاح بشود ؛ اما متأسفانه در عمل میبینیم هیچ تناسبی پیدا نمیکند . درباره ی اشرار باید کیفر مناسب و سنگین که موجب عبرت دیگران بشود اعمال گردد.
سالروز ورود پیروزمندانه ی امام راحل را در پیش داریم . آغاز دهه ی مبارکه ی فجر . پیروزی انقلاب عظیم اسلامی . دوتا پایه ی اساسی داشت . پایه ی اول : اعتقاد ملت شریف ایران ، پایه ی دوم:امامت و ولایت . البته نهضت هایی در گذشته بوده . مثل نهضت ملی شدن صنعت نفت ، نهضت مشروطیت ، اما در نهضت های گذشته ، رهبری امامت و ولایت به معنای جامع کلمه نبود ولی در این انقلاب عظیم اسلامی که منجر شد به یوم الله بزرگ 22 بهمن ، نهضتی بود در سایه ی عَلَم امامت اتفاق افتاد . کار بسیار عظیم و سنگین ؛ یعنی واقعاً در تاریخ صد ساله ی اخیر دنیا ، حادثه ای بزرگتر از حادثه ی انقلاب عظیم اسلامی اتفاق نیافتاد . امانت بزرگی در اختیار نسل حاضر و نسل های آینده قرار گرفت که اداره ی امور کشور به رأی مردم ، متّکی باشد . سال 58 در مجلس خبرگان قانون اساسی ، بعضی ها میگفتند چون ولی فقیه داریم ، نیازی به انتخابات نداشته باشیم. رئیس جمهور را به عنوان مسئول اجرایی کشور ، ولی امر انتخاب بکند و او هم مسئولان استان ها و شهرستان ها را انتخاب کند ، اما خود امام فرمود نه خیر ، باید مردم دخیل باشند و نظر بدهند و حضور داشته باشند ، ؛ یعنی اصل پیروزی انقلاب با حضور مردم بود ، تداوم انقلاب با حضور مردم ؛ برای مشخص کردن مسئولان کشور ، تصمیم گیرندگان کشور ، نمایندگان مردمند که به هیأت دولت رأی اعتماد میدهند . اینها واقعاً اعتمادی بود که امام راحل به مردم داشت و کرامت والایی برای مردم قائل بود ؛ امیدواریم که خدای رحمان توفیق دهد این عزت و کرامت را پاس بداریم و حفظ نماییم . دوشنبه که 12 بهمن است سالروز برگشت امام است . فاصله هم ده روز وسط تا پیروزی انقلاب . چهارشنبه چهاردهم بهمن 57 ، امام دولت موقت تشکیل داد ؛ و آن بیچاره ی بدبخت ، آخرین نخست وزیر شاه ، شاهپور بختیار ، میگفت در یک مملکت دو دولت نمیشود . مردم شعار میدادند که دولت شرعی و قانونی این دولت است ، شما باید بروی پی کار خودت . خلاصه این دولت و انقلاب جا افتاد ، عوامل وابسته به طاغوت و استکبار متواری شدند ؛ فرصت بسیار مبارک و زیبا برای ملت و مردم فراهم شد ، ماییم و این امانت . خدایا توفیق حفظ این امانت را مرحمت بفرما .
(((به تبع هر هفته ، خطبه های حضرت آیت الله معلمی مزّین به نام شهدای شهرستان است که هفته ی ماضی ، و چند روز پیش رو ، سالگرد شهادت ایشان بوده است.))) نثار ارواح این عزیزان صلوات…
درباره ی پرداخت نشدن حقوق کارگران نساجی ، با آنکه واقعاً مسئولین داخل شهرستان ، مطلعند ، با تمام توان تلاش کردند و پیگیری کردند و پیگیری هم میکنند ؛ اما معذلک ، ریاست محترم قوه ی قضاییه که آمده بود اینجا ، در حضور ایشان مطرح کردم . هم قصه ی نساجی را عرض کردیم ، هم قصه ی البرز مرکزی را که بازنشستگان و مستمری بگیران ، الآن چند ماه است دچار مشکل شدند که مشکلی آنها پرداخت نمیشود ، امدیواریم که ان شاءلله در پی تأ کیدی که خود رئیس قوه ی قضاییه داشت پیگیری بفرمایند و ان شاءلله نتیجه بدهد .
{{بسم الله الرّحمن الرّحیم وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم}} // پایان خطبه دوم-