خطبه اول:
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ سلامٌ علیکم جمیعاً و رَحمَهُ اللهِ و برکاتُه… ؛ أعوذُ بِلّله مِنَ الشَیطانِ الرَّجیم . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ . لا حولَ وَلا قُوَّهَ إلّا بِللّه ألعَلی العَظیم . حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیل ، نِعمَ المولَی وَ نِعمَ النّصیر . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ . ألصّلاهُ وَ السّلامُ عَلی سَیِّدِ النَّبیین ، حَبیبِ إلهِ العالَمینَ أبِی القاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد و علی عِطرَتِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ أجمَعین .
قال الحکیمُ فی کِتابِهِ الکَریم: {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ؛ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَاکَسَبَ ؛ سَیَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ؛ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَبِ ؛ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ}}
امیدواریم خدای رحمان ، در پذیرش حقایق دینش ما را موفق بدارد ، در برابر امر و نهی الهی ، گردنکشی و استکبار نداشته باشیم ؛ گردنکشی و استکبار،ادامه ی راه ابولهب است که تنها کسی را خدای رحمان در قرآن به نام لعنت و نفرین کرد ، ابولهب است ؛ این ابولهب ، متأسفانه عموی پیغمبر است ؛ واقعاً جای تأسّف شدید دارد . البته در نظام هستی ، می بینیم خدای رحمان بر شاخه ی درخت ، میوه ی لذیذ و شیرین نهاده ؛ در کنار میوه هم یک تیغ و خاری وجود دارد . این آمیختگی ، بوده و هست و خواهد بود . منتها ، همین هاست که باید اهل ایمان ، اهل بصیرت باشند . باید اهل معرفت باشند . باید اهل شناخت و درک درست باشند .این سوره سه نام دارد : سوره ی مسد ، در بعضی از قرآن ها به نام سوره ی مسد . مسد ، {{فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ}} در آخرین آیه ی این سوره آمده . لیف خرما ؛ برگ های انعطاف پذیر خرما را ، ریسمان می بافتند . حبل ، از مسد ، حبل ، همان ریسمان است ، که از لیف خرما و برگ های انعطاف پذیر خرما ساخته میشد . سوره ی ابولهب هم نامیده شده . {{تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ}} ؛ و همچنین ، یکی از اسامی دیگر ، سوره ی تبّت هم هست . سوره همین سوره هست . این سوره کی و کجا نازل شد ؛ شأن نزولی دارد . این سوره در مکه نازل شد . کِی؟ زمانی که رسول خدا به امر اله ، دعوتش را علنی و آشکار ساخت .
سعید بن جُبَیر ، از چهره های تفسیری مطرح است . او از ابن عباس نقل می کند : ««صَعَدَ رَسول الله الصفا»» ؛ پیغمبر خدا آمد روی کوه صفا ایستاد . همان کوهی که زائرین خانه ی خدا ، سعی شان را از کوه صفا آغاز می کنند . به سمت مروه می روند . آمد بالای این کوه پیغمبر ایستاد . ابتداءً فریاد برآورد: «یا صباحاه، یا صباحاه » ؛ رمزی بوده ؛ مردم مکه با این تعبیر آشنا بودند . اگر می خواستند اعلام خطر بکنند با تعبیر « یا صباحاه» ؛ اگر می خواستند بگویند : مردم ، در معرض هجمه ی دشمن قرار دارید ؛ دشمن ممکن است شبیخون بزند ؛ یک اعتبار این است ؛ و البته احتمال و اعتبار دیگر این که : ای کسانی صبحگاهان ، برمیخیزید ، اهل اراده اید ، اهل تلاش و کار هستید ؛ بیایید . «فَأقبَلَت إلَیه القُرَیش » مردم قریش مکه حرکت کردند آمدند به سوی صفا ، به سوی پیغمبر . «فقالو: ما لَک؟» آمدند گفتند چیست ؟ چرا صدا زدی ما را ؟ چه می خواهی ؟ « قال أرأیتم لو أخبرتکم أنّ العدو ، مصبحکم أو ممسیکم، أما کنتم تصدقوننی؟ » رسول خدا ابتداءً به اینها فرمود اگر من به شما خبر بدهم دشمنی صبحگاهان یا شامگاهان از پشت این کوه ها می خواهد به شما حمله بکند ، « أما کنتم تصدقوننی؟ » آیا شما تصدیقم نمیکنید؟ پذیرا نمیشوید؟ رد میکنید مرا؟ «قالو: بَلَی» گفتند بله ، می پذیریم . برای خاطر اینکه تا الآن از شما دروغ نشنیدیم . پیغمبر معروف بود قبل از بعثت به محمد امین . اول از آنها تصدیق گرفت ، که گوش میکنید؟ اطاعت میکنید؟ اعلام کردند که گوش میکنیم ، اطاعت میکنیم. « قال: “فإنی نذیر لکم» آمدم هشدارتان بدهم . « إنّی رسول الله إلیکم » من فرستاده ی خدا به سوی شما هستم . حالا چرا اول «إنّی نذیرٌ» را فرمود . چرا «إنّی بشیرٌ را نفرمود» ببینید ، طبع بشر این است ، اگ به بشر وعده ی خیری بدهند ، یا در برابر ، تهدیدش بکنند ، عکس العمل انسان در برابر تهدید ، سریع تر است . مثلاً فرض کنید به کسی بگویید که حوصله کنید ، بنشینید یک خَیّری پیدا میشود میخواهد امروز اینجا إطعام بکند ، خب این یک نوید است ، ولی همه نمیپذیرند .ولی به عکس ، اگر یک کسی بگوید آنجا یک مار خطرناکی هست ، همه فرار میکنند . ببینید ، تهدید ، انذار ، یا خدای نکرده بگویند آنجا یک چیزی هست که امکان انفجار دارد ؛ خب همه حرکت میکنند . لذا اول فرمود : نذیر ، آمدم شما را بیم بدهم ؛ هشدارتان بدهم . « نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» . شما این شرایطی که دارید ، بت پرستی را که پیشهکردید ، عذاب سختی در پیش دارید ؛ آمدم هشدارتان بدهم . دست از بت پرستی بردارید . «فقال ابولهب» ابولهب کنیه اش است . نامش عبد العزّی ، یعنی بنده ی بُت . حالا چرا خدای رحمان ، کنیه اش را آورد اینجا . شاید برای خاطر همین معنا . نامش آنقدر زشت است که نباید مطرح بشود . آیه که فرمود : {{تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ}}این ابی لهب ، در برابر دعوت پیغمبر ، اولین کسی که لب باز کرد و حرف زد او بود ؛ «فقال ابو لهب: تباًّ لک» ؛ تب یعنی چه؟ «التّب و التّباب ، الخسران ، المؤدّی إلی الهلاک» ؛ ضرر و خسرانی که به نابودی بکشاند و منتهی شود ، از او تعبیر به تب شده . {{تبّت یدا}} منظور تنها دست ابولهب هم نبود . ببینید ، شما یک کلمه حرف خوبی میزنید ، یک کسی را یک راهنمایی خوبی میکنید ، طرف میگوید دستت درد نکند . این کنایه هست ، دستت اینجا کاری نکرده بود . شما با زبانت راهنمایی اش کردی . او میگوید دست شما درد نکند . یعنی توان شما ، فکر شما ، کار شما تقویت بشود . او حرف زد ، بی حرمتی ، بی ادبی کرد ابولهب نسبت به رسول خدا ، بلا فاصله این سوره نازل شد . او گفته بود : ««تبّاً لَک» آیه آمد: {{ تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ }} خسران ، بر روی دستان ابولهب باد . یا حالا بعضی ها ترجمه کردند به : شکسته باد دستان ابی لهب . البته آنجا ابولهب دستش را به کار بگرفته بود ؛ زبان خبیثش را به کار گرفته بود . {{ وَ تَب }} و نابود شود ابولهب . اول توانش و قدرتش ؛ بعد ، موجودیتش را نفرین میکند این آیه . {{تبّت یدا}} دو دستان ابی لهب ؛ {{وَ تَب}} و نابود گردد او . «أی خَسُرَت یَداه وَ خَسُرَ هُوَ» ، هم حاصلی نداشته باشد و دست خالی برگردد ، خسران داشته باشد ، و در نهایت ، وجود و ماهیتش دچار خسران شود . «قال : خَسُرت یداه ، لأنَّ أکثَرُ العمل یکون بِلیَد» . عمده ی کارها را انسان با دست انجام میدهد . ««و المُراد خَسُرَ عَمَلُه» معنی اش این است که کارهای ابولهب دچار خسران شود ، و «خَسُرَت نَفسُهُ» خودش هم دچار خسران ، «بلوُقوع فی النّار» گرفتار آتش جهنم خواهد شد . بعضی از مفسرین فرمودند دستش از هر خیری خال بماند . ابولهب ، فرزند عبدالمطّلب است ، عموی پیغمبر است . اما متأسّفانه شدید المعادات و المخاصم له . عداوت داشت ، خصومت داشت ، ناسزا میگفت به رسول خدا ؛ این جمله ی کوتاه ولی خیلی معنادار امام راحل را فراموش نکردیم : میفرمود : آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند . امام نگران اوضاع داخل بود . نگران خارج نبود . الآن برادر عزیزمان جناب سرهنگ یعقوبی ، مطالب خوبی را مطرح کردند . حقیقت هم همین است ؛ آدم خودش را ناچیز بگیرد ، دست کم بگیرد ، انتظار وابسته شدن به یک قدرت بزرگ بیرونی را داشته باشد ، برای همیشه ذلیل است . اما اگر آدم اراده کند ، در سایه ی ایمان به خدا ، در سایه ی توکل و استقامت ، روی پای خود بایستد ، خدای رحمان ، وعده ی عزّت داد : {{ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ}} . پناه گاه امن ، تنها درِ خانه ی خداست مومنین . به هیچ قدرت بیرونی نمیشود اعتماد کرد ؛ البته این که بگوییم ، ما چرا سر دعوا و سر جنگ داریم اشتباه است . ما سر دعوا و جنگ نداریم ، آنها سرِ دعوا با ما داشتند و دارند . ملت در درون کشور انقلاب کرد . یک نظام ستم شاهی را ساقط کرد ، یک نظامی مبتنی بر ارزش های اعتقادی خود استوار ساخت . اما پشت سر ، چه توطئه های بزرگ و کوچک ، سنگین و سبک ، استکبار و عوامل استکبار ، تا به امروز دست بردار نیستند .
مردی به نام طارق محاربی ، میگوید: «« طارق محاربی بینا أنا بسوق ذی المجاز»» . بازار ذی المجاز ظاهراً بیرون مکه بود . مثل اینکه گاهی اینجا میگویند چهارشنبه بازار یا جمعه بازار یا پنجشنبه بازار ، یک بازاری بوده بیرون مکه . طارق محاربی میگوید من در بازار ذی المجاز بودم ، دیدم یک جوانی را که صدا میزد: ««یقول أیّهالناس قولوا لا إله إلّا الله تفلحو»» ای مردم ، بگویید نیست خدایی مگر خدای یکتای بی همتا . نجات پیدا کنید ، دست از بت پرستی بکشید ؛ این آقای طارق محاربی میگوید یک مردی را پشت سر این جوان دیدم ، سنگ به سمت او می انداخت . دو پای این مرد را زخمی کرد . خونی کرد . «« وَ یقول ایها الناس ، إنّه کذّاب»» .مردی که سنگ میزد میگفت ای مردم ، او کذاب است ، دروغ گو است ؛ نعوذ بلله ؛تصدیقش نکنید ؛ این طارق محاربی میگوید من پرسیدم این کیست ، او کیست؟ ««فقالو: هُوَ محمد» او تصور دارد که پیغمبر است . و امااین یکی پشت سری ، «فهذا عَمُّهُ ابولهب» این هم عمویش ابولهب است ، او هم گمان میکند که او دروغ میگوید و برای همین دارد او را دروغگو معرفی میکند . خب از اینکه کنیه ی ابولهب را خداوند مطرح کرد و اسمش را نیاورد ؛ بعضی از مفسرین فرمودند به اعتبار اینکه در خود جامعه ی مکه او را به اسم ، کمتر صدا میزدند . چرا که کنیه اش غلبه داشت بر او . یعنی بیشتر او را ابولهب صدا میزند . چون نامش عبد العزّی بود ، و عزّی اسم یک بت است ، لذا خدای رحمان خوش نداشت نام بت را ایچنین بیاورد در این سوره و آیه . در باره ی فضیلت این سوره ، از روسل خدا نقل شد ، هر که این {{ تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ }} را درک کند ؛ بخواند و بفهمد ، او همنشین ابولهب نخواهد بود . یعنی نجات پیدا میکند ؛ ابولهب جایش جهنم است ؛ هرکه این سوره را هم بخواند ، با نفرت از ابولهب به واسطه ی سوره جدا میشود ، بنا براین ، امتداد پیدا میکند ، در آخرت هم با ابولهب نخواهد بود . خب ببینید ، نزدیک ترین کس که علی القاعده می بایست حمایت میکرد ، عمو باید باشد . ولی عمو ، اینچنین در برابر رسول خدا به مخالفت برخاسته ؛ گاهی کارشکنی های درون ، داخلی ، ناسازگاری ها . میبینیم در طول این 37 سال دیدم . اگر واقعاً در هر دوره ای ، دولت و وزرا و مدیران ، با ولایت ، با امامت ، اخلاص میداشتند ، صادقانه عمل میکردند . این جور نیست که بگوییم الآن اوضاع اینجور شد . خدا رحمت کند امام را ، امام گِلِه اش از مدیران بیشتر بوده . و مقام معظم رهبری تحملش بیشتر است . من بر اساس تشخیص دارم عرض میکنم. امام تَشَر میزد ؛ آقا ، مام معظم رهبری تحمل میکند و می خواهد با تدبیر کار را پیش ببرد . دشمنان هم بیرون منتظر هستند بگویند در درون ایران ، دو صدایی است . برای اینکه این خواسته ی دشمن را تقویت نکند ، تحمل میکند . نکته ها را دقت کنید . خدایا این ملت که بد نکردند ، خوب ایستادند ؛ فرزندان رشید این ملت ، خوب مقاومت کردند ، چه در نوار مرزی داخل کشورمان ، چه در نوار مرزی اعتقادی و آرمانی مان ؛ اگر امروزدر سوریه فرزندان رشید شما حضور داشتند ، آنجا مرز آرمانی ، مرز اعتقادی ، مرز هدف است . پروردگارا این ملت را برای رسیدن به هدف نهایی موفق بدار. الآن رئیس کلّ بیمه آمده در پی یک به اصطلاح ، به قول خودشان که رسوایی که در درون تشکیلات پیش آمده ، استعفا کرد . ای کاش همه ی مدیرانی که نمیتوانند پیش ببرند ، این شهامت را داشته باشند مردانه بگویند آقا کار من نیست.من یک روزی عرض کردم ، بازرگان ، دید که امام ، قرص و محکم ایستاد به حمایت از دانشجویان پیرو خط امام ، و تسخیر لانه ی اسوسی را انقلاب دوم معرفی کرده بود ، خب بازرگان دید که واقعاً توانش را ندارد ، نمیتواند با امام همراهی کند . نمی کشید . استعفا کرد ، کنار رفت ، دیگر کارشکنی و تبلیغات سوء هم نکرده بود . حداقل همین اندازه جوانمردی چیز خوبی است . نعوذ بلّه مِن شرور انفُسِنا وَ مِن سَیِّئات اعمالنا .
إِنَّ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ وَ أَبْلَغَ مَوْعِظَهِ کتاب الله العزیز الحکیم ، {{بسم الله الرّحمن الرّحیم وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم}}
پایان خطبه اول//
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الصّلاه والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقهِ الطّاهره سیّدهِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنهِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجه القائم اَلمهدی . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.
صلوات…
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
بار دیگر ، خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی ، پرهیز و اجتناب از معصیت و گناه ، انجام واجبات ، تأکید و سفارش دارم . پروردگارا ، در این مظنه ی استجابت دعا ، همه ی مارا به کرمت مشمول رحمت و مغفرت واسعه و بی پایان خود قرار بده . پروردگارا گذشتگان ما را به کرمت بیامرز.عزیزان شهدا ، مردان رشید و غیوری که برای دفاع از آرمان ها ، در سوریه ، و در برابر عوامل استکبار ، مقاومت کردند ، واقعاً ناجوانمردی بود .یعنی به ظاهر اعلام آتش بس کرده بودند ، با سوء استفاده از اعلام آتش بس ، حمله ی اخیر را آنجا که حداقل سیزده نفر از بهترین فرزندان این منطقه به شهادت رسیدند و جمعی هم مجروح شدند به جانبازی نائل آمدند. جا دارد همینجا از همه ی برادران و خواهرانی که در آن اجتماع بزرگ حضور داشتند تقدیر کنم . واقعاً این ها عنایت الهی است ، لطف خداست . کوردلان باید ببینند ؛ این اجتماع سنگین . من سیزده سال است که قائم شهر هستم . اما واقعاً به یاد و خاطر ندارم ، هیچوقتی حسینیه ی عاشقان ثار الله و خیابانهای اطرافش ،این اجتماع و این ازدحام و این جمعیت را داشته باشد . آجرَکُم الله . جزاکُم الله خیر الجزا . درود . رحمت الهی به شما و غیرت دینی تان . آمدید از یکی از فرزندان رشید این منطقه ، خانواده ای خوشنام ، که جلوتر هم در دوران دفاع مقدس ، این خانواده سردار شهیدی داده بود . سردار شهید علیرضا بلبلاسی ؛ و اخوی زاده ی ایشان ، این شهید عزیز ، آقا محمد بلباسی ، هرکسی شنید ، آزرده شد ، برای خاطر اینکه همه او را به خوبی میشناختند . به پاکی و سلامت و صداقت . به پایبندی به آداب دین ؛ طوبَی لَه . گوارایش باد درجه ی رفیع شهادت . من آنجا عرض کرده بودم ، اینجور آدم ها واقعاً در نهایت ، مردن در رخت خواب ، دون شأن این گونه آدم هاست ؛اینگونه آدم ها نباید در رخت خواب بمیرند . ««إنّ أکرَم الموت ألقتل فی سبیل الله» . راجع به مسائل روز ، نماز جمعه ، جای آگاهی دادن به مومنین است ، جای آگاهی دادن به مومنین است ؛ نتیجه ی مذاکرات ، تحت عنوان برجام ، طوری که آخرین گزارش ارائه شده ، سه ملیارد دلار از سرمایه ی ایران ، آزاد شد . حالا آن هم نه انتقال بانکی ، بلکه به اصطلاح ، از همان بانک مبدأ تحویل گرفتن . سوال این است : اگر واقعاً وزارت امور خارجه ، صادقانه بگید در طول این مدت برای مذاکرات که میرفتند و می آمدند چقدر هزینه شده . من تردید ندارم ، هزینه سنگین بود . حالا بگویم اندازه ی همین مبلغ یا بیشتر ، یا کمتر ، قطعاً کمتر بودنش چشمگیر نیست . رفت و برگشت ، هزینه های سنگینی داشت ؛ اینهمه مذاکره ، اینهمه رفتن ، اینهمه آمدن ؛ آنوقت حالا یکی هم از عزیزانی که اصرار داشت برای مذاکره ، مشتاق بود ، حالا بیاید بگوید که دولت اگر ثمرات برجام را معرفی بکند ، مخالفین باید پیش زن و بچه ی خودشان خجالت بکشند.نمیدانیم واقعاً برجام در یک دنیای دیگری وجود دارد و در این دنیای ما وجود ندارد که ماها نمیبینیم ، عامه ی مردم مشاهده نمیکنند ، یا چگونه است، این گونه تبلیغات بی اساس نسبت به برجام . من بارها فقط سربسته این جمله را میگفتم ، که اگر ما این اندازه اشتیاق به مذاکره نشان نداده بودیم ، دشمن ما این اندازه دُمَش را بالا نکشیده بود . هرقدر ما بیشتر اشتیاق نشان دادیم ، آنها نازشان را افزایش دادند . اخیراً در کرمان ، رئیس جمهور محترم فرمود : اقتصادی که تنها برون نگر باشد خطر است . خب حرف خوب و درستی است . ولی در ادامه فرمود درون زایی صِرف هم سرعت پیشرفت را کم میکند . خب حالا که ما مذاکره کردیم ، حالا که در برجام نوشته شده است . چه نتیجه ای گرفتیم ؟ مقام معظم رهبری ، سال هاست که تأکید دارد؛ اگر اقتصاد مقاومتی را از روز اول دولت جدی میگرفت ، که متأسفانه تا به امروز هم هیچ برنامه ی عملی و اجرایی که بگوییم این یک قدم اقتصاد مقاومتی است . ندیدیم . نشنیدیم ؛ حرف است و حرف ؛ مقام معظم رهبری فرمود : امروز در منطقه ی ما دولت هایی هستند که مسئولانشان سربازان بی جیره و مواجب نظام سلطه هستند ؛ همان حرفی را میزنند و همان کاری را میکنند که آمر یکا میخواهد ؛ برای او پول هم خرج میکنند . تنها امتیازی که میگیرند این است که نظام استکبار ، از سقوط آنها جلوگیری میکند . چون دست نشانده اند ، چون وابسته اند ، چون مزدورند ، آمریکا سعی دارد آنها را نگه بدارد . مثل عربستان ، مثل بحرین ، مثل کویت فرض کنیم. آقا فرمود: وقتی مقابل دشمن از نشان دادن قدرت بترسیم ، دشمن پررو میشود ؛ میگویند ایران در خلیج فارس ، رزمایش نداشته باشد ؛چه غلط ها!! از آن طرف دنیا می آیند اینجا رزمایش برگزار میکنند ولی میخواهند ما را منع کنند . خلیج فارس ، خانه ی ماست . بعد در ادامه فرمود که اولین مسئله در جامعه ی ما برای نسل جوان ، هویت مستقل ، اولین هنری است که باید در جوان پرورش دهیم . جوان را مستقل بار بیاوریم . جوان دارای مکتب راقی است . بعد از آن نوبت اقتصاد مقاومتی است . فرمود : بارها به مسئولان ، عمومی و خصوصی تذکر داده ام ، اما الگوی مصرف اصلاح نشده است . حالا تازه وارد میکنیم هم هنوز اصلاح نشده که چه چیزهایی وارد بشود ، چه چیزهایی وارد نشود ؛ متأسفانه جدی گرفته نشده . و از سوی دیگر هم ، اصرار بر این است که مثلاً ما در سیاست خارجی تنش زدایی کنیم و آرامش را برقرار کنیم . خب اگر ما قرار است در سیاست خارجی تنش زدایی کنیم و آرامش را برقرار ، در سیاست داخلی چرا تنش زایی کنیم؟تنش افزایی کنیم؟تفسیر قانون ، اگر قانون مصوب مجلس شورای اسلامی باشد ، تفسیر با خود مجلس است . طبق قانون اساسی ؛ اما اگر اصلی از اصول قانون اساسی ابهام داشته باشد ، تفسیرش با شورای نگهبان است طبق قانون اساسی ؛ اینکه شورای نگهبان ، حق نظارت استصوابی بر انتخابات دارد ، من خیلی ساده به شما عرض کنم استصوابی یعنی چه . ببینید ، فرض کنید بنده اسم نوشتم و کاندید بودم. خب شورای نگهبان ، عوامل شورا یک بررسی کردند ، من را احراز صلاحیت کردند . اما پشت سر ،یک سری اسناد و مدارک رفته که اگر این اسناد و مدارک را اول دیده بودند رد کرده بودند .حالا این اسناد و مدارک رفته ، سند زنده هست از فساد این آدم ، شورای نگهبان باید چشم بپوشد؟ اگر چشم بپوشد خلاف کرده . شورای نگهبان وقتی که دربرابر یک سند معتبر ، و نه هر سندی ، بلکه سندی که قابل اعتنا باشد قرار گرفت ، آنجا باید تصمیم بگیرد . دیگر وزیر و رئیس جمهور و کسی حق ندارد ایراد بگیرد ؛ خب وقتی که این آدمی که ردّ صلاحیت شده بیاورند در یک جلسه ی رسمی دولتی ، او را دولتی ها دعوت کنند و بیاورند ، این تنش زایی نیست در جامعه؟ من نمیدانم واقعاً این چنین اتفاقات می افتد ، واقعاً جای حرف و سوال دارد . امروز سالروز لغو امتیاز تنباکو در پی فتوای مرجع مجاهد ، مرحوم میرزا محمد حسن شیرازی در سال هزار و دویست و هفتاد ، یعنی صد و بیت و پنج سال قبل ؛ یک قراردادی در ایران بسته شد ، تنباکو کِشت و داشت و برداشت و فروش و مصرفش ، همه در اختیار یک کمپانی انگلیسی باشد . این امتیاز موجب سلطه ی انگلیسی ها بر خانواده ها و مجامع ایرانی میشد که میرزای شیرازی آن فتوای تاریخی را فرمود که : «« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الیوم استعمال تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان است»» . همه ی قلیان ها در همه ی خانه ها شکسته شد ، تا شکستن قلیان به کاخ ناصرالدین شاه هم کشیده شده بود . انگلیسی ها از همان لحظه یعنی صد و بیست و پنج سال پیش از مرجعیت شیعه هراس پیدا کردند . برای شکستن مرجعیت شیعه ، خیلی کار و تلاش کردند و میکنند .
فردا سالروز بزرگداشت حکیم بلند آوازه ابوالقاسم فردوسی است ؛
یکشنبه هم سالروز اعلام موجودیت رژیم اشغالگر قدس در سال هزار و سیصد و بیست و هفت است . یعنی روزی که دولت اسرائیل را رسماً اعلام کردند . همین هزار و سیصد و بیست و هفت ، یعنی مثلاً من پنج سالم بود آن ایام . الآن چند سال است از عمر این دولت غاصب میگذرد ، به هفتاد سال نرسید ؛ شصت و هشت سال از عمر دولت غاصب اسرائیل میگذرد ؛ خودشان اعلام کردند کلاهک هسته ای دارد .اما میگویند جمهوری اسلامی حق فعالیت صلح آمیز هسته ای را هم ندارد . ببینید . شرایط جاهلیت مدرن دنیا ؛ اسرائیل را در قلب بلاد اسلامی نشاندند . چه کسانی نشاندند؟ انگلیس آن ایام و آمریکای آن ایام . و این روز یکشنبه ، بعنوان یوم النکبه ، روز نکبت برای مردم مسلمان ، مخصوصاً در سرزمین های اشغالی مطرح است .
دوشنبه سالروز ارتحال فقیه عارف ، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد تقی بهجت ، در سال هشتاد و هشت ، یعنی هفت سال پیش است .
همچنین دوشنبه روز ارتباطات و روابط عمومی است ؛
چهارشنبه یازده شعبان ، ولادت باسعادت جوان صحرای کربلا، علی اکبر اباعبدالله است . به این مناسبت روز جوان نامیده شده . جوانان ما پاکی و طهارت و ادب و انسانیت را از این جوان ارزشمند تاریخ بشریت دریافت بکنند .
همچنین چهارشنبه روز جهانی موزه و میراث فرهنگی است .
(((به تبع هر هفته ، خطبه های حضرت آیت الله معلمی مزّین به نام شهدای شهرستان است که هفته ی ماضی ، و چند روز پیش رو ، سالگرد شهادت ایشان بوده است.))) نثار ارواح این عزیزان صلوات .
ماه شعبان ماه استغفار است ، ماه صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر است ؛ اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عجّل فَرَجَهُم ؛ ماه شعبان فرصت بسیار ارزشمند و مبارک برای روزه گرفتن ، مخصوصاً امسال روزها اگر طولانی است ، متقابلاً گرمای شدید ندارد ؛ مومنین از این فرصت ها بهره بگیرید ؛ واقعاً پناهگاه خوبی است روزه ، پناه میدهد خدا روزه دار ماه رجب و شعبان را . خب ولادت آقا اباعبدالله الحسین و روز پاسدار و ولادت آقا ابالفضل العباس و روز جانباز را پشت سر گذاشتیم ؛ به همین مناسبت ها بود برادر ارزشمندمان جناب سرهنگ یعقوبی ، فرمانده محترم سپاه ، صحبتی داشتند قبل از خطبه ها . و همچنین البته برای نیمه ی ماه که یک جمعه ی دیگر را هم پیش رو داریم ، سالروز ولادت ولی الله الأعظم ، حجّه بن الحسن ، امام زمان «عج» . ان شاء لله مومنین ، کسبه ی بازار ، اعضای محترم شورای اسلامی شهر ، شهرداری ، برای تکریم و تجلیل از نیمه ی شعبان ، شهر را ان شاءلله مزیّن می سازند . مأجور باشند ، خدا ی رحمان به همه جزای خیر عنایت بفرماید .
{{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ }} //
پایان خطبه دوم//