خطبه اوّل :
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ سلامٌ علیکم جمیعاً و رَحمَهُ اللهِ و برکاتُه… ؛ أعوذُ بِلّله مِنَ الشَیطانِ الرَّجیم . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ . لا حولَ وَلا قُوَّهَ إلّا بِللّه ألعَلی العَظیم . حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل ، نِعمَ المولَی وَ نِعمَ النّصیر . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ . ألصّلاهُ وَ السّلامُ عَلی سَیِّدِ النَّبیین ، حَبیبِ إلهِ العالَمینَ أبِی القاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد و علی عِطرَتِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ أجمَعین . قالَ الحَکیمُ فی کِتابِهِ الکَریم : {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ؛ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ؛ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم }} همه باهم صلوات.
هفته ی گذشته ، مختصری ، مقدماتی از این سوره به عرض رسیده است . {{ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}}سند است برای ماندگاری آثار رسول خدا . چه آثار شریعتش ، دین و آیینش ، چه آثار دودمان و خانواده اش . بر هر دو اطلاق دارد . دشمن ، او را أبتر می خواند . کلمه ی أبتر در اصل لغت ، أصلُه من الحمارِ الأبترِ و هو المقطوعُ الذَنَب . حیوان ، چهار پا ، یا الاغی که دمش را بریده بودند ، عربها او را أبتر می خواندند . ولی از این معنای لغوی در اصطلاح عامیانه برای آدم هایی که فرزند پسر نداشتند ، برای آنها هم به صورت توهین آمیز اطلاق میکردند . میگفتند أبتر است یعنی پُشت سر ندارد و بعد از خود تمام شده است . این که أبتر می خواندند ، رسول خدا آزرده شده بود . شنیده بود این سخنان را . پیغمبر از نوع بشر است و عواطف انسانی دارد . {{ لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ }} از خود نفس انسان های جامعه ، خداوند یکی را برگزیده است . بنابراین حرف تلخ که من و شما را آزرده می سازد ، اولیاء خدا را هم آزرده می ساخت. منتها من و شما صبر و حوصله ی مان کم است ، ولی اولیاء خدا صبر و تحمل بیشتری داشتند.که می فرماید:« مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ بِمِثْلَ مَا أُوذِیت»آنگونه ای که من اذیت شدم هیچ پیغمبری به اندازه ی من اذیت نشد . خب وقتی ابتر میخواندند پیغمبر هم آزردگی خاطر پیدا کرده بود ، این آیه نازل شد. حال این که چه زمانی ابتر خواندند و پیغمبر شنید ، عاص بن وائل ، گوینده ای بود که کلامش را رسول خدا شنید . این عاص که بود ؟ عاص بن وائل یعنی اسمش عاص و پدرش وائل بود . این عاص ، پدر همان عمرو عاصی است که معاویه او را به عنوان حاکم مصر فرستاده بود . قاتل محمدبن ابی بکر . عمرو عاصی که حیله گر میخواندندش و به معاویه پیشنهاد داد قرآن را ببرید سرِ نیزه،پسر این عاص است . عاص بن وائل ، از سران مشرکین ، «رَآی رَسول الله یَخرُجُ مِنَ المَسجِد» ؛ دید پیغمبر دارد از مسجد می آید بیرون . «وهو یدخل» ؛ او هم از آن سمت داشت می آمد . «فالتقیا عند باب بنی سهم» ؛ پیغمبر خدا و عاص ، کنار در ورودی که باب بنی سهم نام داشت ، مقابل هم و رودرروی هم به همدیگر رسیدند ؛ « وتحدثا »؛ شروع کرد با پیغمبر حرف زدن. «وأناس من صنادید قریش فی المسجد جلوس »؛ جمعی از بزرگان قریش داخل مسجد الحرام نشسته بودند و این صحنه را تماشا می کردند . حرف ها را نمی شنیدند ، ولی میدیدند که رو در روی هم ایستاده اند و دارند حرف میزنند. «فلما دخل العاص » ، عاص آمد و پیغمبر رفت ، عاص وارد مسجد شد و آمد پیش این قریشی ها .« قالوا له من الذی کنت تتحدث معَه»اینها از روی سرزنش ، به عاص گفتند با چه کسی داشتی حرف میزدی؟ یعنی مگر بنا نبود با او حرف نزنی؟اصلاً پیغمبر را محاصره ی اقتصادی کرده بودند ، حتّی بالاتر از این ، محاصره ی مذاکره ای هم کرده بودند . یعنی بنا گذاشته بودند هیچکسی با پیغمبر حرف نزند اصلاً . پیغمبر تنها و محجور و متروک و مَنسی و فراموش شده بماند . لذا پرسیدند از عاص که با چه کسی داشتی حرف میزدی؟« قال ذاک الأبتر »این عاص برای اینکه اینها را آروم کند گفت با این آدم أبتر داشتم صحبت می کردم . « وکان قد تُوُفِّیَ قبل ذلک عبد الله ابن رسول الله» این زمان زمانی بود که همین تازگی ، عبدالله پسر پیغمبر هم از دنیا رفته بود . عبدالله پسر دوم پیغمبر بود . پسر اول قاسم بود که ابوالقاسم کنیه ی پیغمبر است یعنی پدر قاسم . بعد هم ابراهیم ، پسر پیغمبر از ماریه ی قبطیه ، بعد ها از دنیا رفت . این عبدالله تازگی از دنیا رفت ، و پدر فرزند از دست داده ی دلشکسته ، فردی هم بیاید نامردی و خباثت و رذالت را تا کجا برساند . به جای اینکه مثلاً به پدر داغ دیده تسلّی خاطر بدهند ، بگویند با این أبتر داشتم حرف میزدم . « وکان من خدیجه» یعنی عبدالله هم از خدیجه بود . « وکانوا یسمون من لیس له ابن أبتر » اینها شیوه و فرهنگشان این بود که هر کسی پسر نداشته باشد او را ابتر میخواندند . «وَ سَمَّتهُ قُرِش عند موت إبنِهِ أبتَر»قریش موقعی که پسر پیغمبر فوت شده ، او را ابتر میخواندند . آزردگی پیدا کرد رسول خدا . خدای رحمان ، تسلّی خاطر داد . {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}} ما به تو خیر فراوان دادیم . شاخه های متعدد از خیرات . هم شریعت و هم آیین و هم کتاب خدا قرآن کریم و هم عطرت و ذُرّیه ات از نسل فاطمه ات . {{ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ؛ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ}}
مؤمن ، هروقت احساس کردی خداوند یک موفقیتی به تو داد و یک نعمتی نصیبش گشت ، بلافاصله سر به سجده بگزار ؛ یعنی بلافاصله نماز بگزار ؛ خدا به پیغمبر فرمود کوثر به تو دادیم . نماز بگزار.{{ وَانْحَرْ}} شتر قربانی کن .{{ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ }} شانِء یعنی مُبغِض . آن کسی که ناخوشایند دارد دیگری را ، او شانی است در برابر دیگری . آنهایی که خوششان نمی آید از شما ، آنها أبترند نه اینکه شما أبتر باشی. به خدا بیشتر پناه ببریم .بِحمدالله همگان دل به خدا داریم ؛ اما سعی کنیم آنی و لحظه ای از یاد خدا غافل نشویم.یاد خدا کمک میکند تا واجبات دین خدا ار به جا بیاوریم.مَنهیّات و مُحَرّمات دین خدا راترک کنیم ، همین میشود مصداق تقوا و ذخیره سازی برای سفر آخرت که از مرگ آغاز میشود و بی پایان ماندگاری خواهد داشت . در {{ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها}}انشاءلله نصیب و سهم شما و همه ی اهل ایمان و همه ین مازگزاران مؤمن باشد . پروردگارا در این مظنّه ی استجابت دعا همه ی ما را مشمول مغفرت واسعه ی خود قرار بده . گذشتگان ما را بیامرز ؛ بیماران را شفا مرحمت بفرما . شرّ دشمنان را از سر اهل ایمان کوتاه بگردان . رهبر معظّم انقلاب را طول عمر و دوام صحت عطا بفرما . {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ؛ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ؛ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم }} // پایان خطبه اول –
خطبه ی دوم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الصّلاه والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقهِ الطّاهره سیّدهِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنهِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجه القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا. صلوات…
«عَنْ النّی ص قال لِأَصْحَابِهِ : أَیُّ عُرَى الْإِیمَانِ أَوْثَقُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ و قالَ بَعضُهُم : الصَّلاهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الزَّکاهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الصِّیامُ ، و قالَ بَعضُهُم : الحَجُّ وَ العُمرَهُ ، و قالَ بَعضُهُم : الجِهادُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِکُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَیْسَ بِهِ وَلَکِنْ اَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ»
هفته ی گذشته ولادت با سعادت خاتم پیمبران محمد مصطفی را داشتیم . از دیرباز ، بعد از پیروزی انقلاب ، فاصله ی بین دوازده تا هفده ربیع ، به عنوان هفته ی وحدت مطرح بود . بضی ها مدّعی بودند که چنین چیزی امکان ندارد.ای کاش شما مؤمنین دیشب همراه من می بودید و می دیدید که واقعاً میشود . دیشب من گنبد بودم . یک بزرگواری از دوستان قدیمی ما مرحوم آقا شیخ علی اکبر ابراهیمی در گنبد ، قبل از پیروزی انقلاب ؛ البته بعد از پیروزی انقلاب ، حضورش در جبهه و جنگ هم ادامه داشت . یکی از فرزندان رشیدش هم به شهادت رسیده . البته خودش هم الآن چند سالی است که در پی یک تصادفی فوت شده است . ایشان با علمای اهل سنت آنقدر حشر و نشر داشت ، الآن بیست و هفت سال از فوتش گذشته ، دیشب یک مراسمی بود به نام یاشان و فرزند شهیدش ، اما حقیقتاً بالای سی تا چهل نفر از علمای اهل سنت در جلسه نشسته بودند . خیلی خوشحال کننده بود . البته ایشان از قبل از انقلاب عرض کردم که شروع کرده بود . روحانی بسیار قرص و محکم و ولایی، اما مراوده ی خود را با علمای اهل سنت داشت و توهین به آنها نمی کرد و آنها هم احترام میگذاشتند برای او ؛ حتّی یک وقتی در حضور من یکی از همان علمای اهل سنت گفته بود که ما آقای ابراهیمی را به اندازه ی عُمَر دوست داریم . خب او شیعه بود و نماز خود را به سبک شیعه گری خودش میخواند.او هم سنی و نماز خودش را به سبک سنّی گری خودش می خواند ؛ چه کسی میخواهد که ما دعوا کنیم؟ بخدا شیطان . حالا اینکه ما مرام مان حق است و آنها در اشتباهند ، با دعوا که نمیشود طرف را از اشتباه در آرد . و علاوه بر اینکه با دعوا نمیشود طرف را از اشتباه در آورد اولیاء خدا و امامان معصوم ، ما را تأکید کرده اند به تحمّل ، تأکید کرده اند به خویشتن داری . تأکید کرده اند به اینکه زمینه ی دعوا درست نکنیم . و دشمن بهره برداری نکند . من دیشب همانجا گفتم ، چه کسی است که مسلمان را به جان مسلمان می اندازد؟غیر از شیطان بزرگ ، آمریکا و عوامل او در منطقه؟ این بیان پیغمبر را ، روایت را که من دیشب آنجا هم خواندم دقت بفرمایید : پیغمبر روزی در جمع اصحاب یک سوالی مطرح کرد . این سوال کردن پیغمبر برای جواب گرفتنش از دیگران نیست. سوال برای این است که تا ذهن آمادگی بیشتری برای جواب داشته باشد.پرسید:« أَیُّ عُرَى الْإِیمَانِ أَوْثَقُ؟» ایمان نشانه هایی دارد . مؤمن به کارهایی دست میزند که نشانه ی ایمانش است . کدام کار نشانه ی بزرگتر ، قوی تر و سنگین تر است؟ ؛ یکی گفت خدا و پیغمبر میدانند . ما چه میدانیم ؟ .یکی هم گفت نماز و یکی گفت روزه و یکی گفت جهاد و یکی هم گفت حج؛ هرکسی چیزی گفت . رسول خدا فرمود : « لِکُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَیْسَ بِهِ» این چیزهایی که شما گفتید ، نماز و روزه و جهاد و حج ، همه ی اینها صاحب فضیلتند ؛ ارزش است . ولی آن که محکمترین دستگیره ی ایمان است ، باز این چیزهای نیست . یک چیز دیگر است . و ادامه داد پیغمبر که : « وَلَکِنْ اَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ» محکمترین دستمایه و دستگیره ی ایمان ، « اَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ » معیار دوستی ، خدا باشد ؛ طرف خدا پرست است ؟ با او دشمنی نکنم ./ بعد در آن مرسام دیشب گفتم چه علامت و نشانه ای بالاتر از اینکه قبله ی ما یکی است ؟ . اگر یک جا فرض کنید در یک مسجدی محرابش کج است . معنایش این نیست که آنها یک قبله ی دیگر دارند . نه ؛ اشتباه کردند در جهت یابی ؛ شیعه ، قبله اش کعبه ؛ سُنّی ، قبله اش کعبه ؛ شیعه کتابش قرآن ؛ سُنّی کتابش قرآن ؛ شیعه ، پیغمبرش خاتم انبیاء ؛ سُنّی هم پیغمبرش خاتم انبیاء . زمینه های مناسب ، کما اینکه بیست و نهمین نشست وحدت اسلامی امسال داخل این هفته برگزار شد ، و در پایان ، با دیدار با رهبر معظم انقلاب و سخنان حکیمانه ی مقام معظم رهبری پایان یافت و مقام معظم رهبری در بیاناتش به یک نکته ی بسیار اساسی که وظیفه ی امروز علمای امّت اسلام است اشاره کردند؛ فرمود : رسول خدا دنیای مرده ی عصر بعثت را زنده ساخت . دوران جاهلیت قبل از بعثت را دگرگون کرد پیغمبر . علما که وارث انبیا هستند ، در این روزگار که قدرتهای استکباری ، جاهلیت مدرنی را پیش کشیدند در جوامع دینی ، ظلم و ستم سنگین تر از گذتشه را ؛ اگر در گذشته یک دختر بچه را عرب جاهل نادان زنده به گور میکرد . شما الان ببینید چه فسادی از ناحیه ی غرب و قدرتهای استکباری ، دنیا و کشورهای اسلامی را از ناحیه ی فرهنگ و آداب ، فراگرفته است . داخل همین هفته یک مناسبت سالروز کشف حجاب را هم داریم . به بهانه ی آزادی زن میگفتند . اما در واقع نه اینکه زن آزاد شده باشد . در واقع می خواستند مردها برای هوس مندی های کاذب و برای بوالهَوَسی های خودشان آزاد باشند . ورضا خان قُلدُر از سفر ترکیه برگشت ، ارمغان آورد.ترکیه جلوتر از ایران ، متأثر از اروپا ، به قول خودشان کشف حجاب کرده بودند ؛ و رضا شاه هم رفته بود ترکیه مسافرت ، از آنجا که برگشت تصمیم جدی برای قانونی کردن کشف حجاب و به اجبار ، روسری را از سر زن ها برداشتن را آورده بود . آیا واقعاً خیرخواهی داشتند برای زنها ؟ آیا واقعاً زمینه ی رشد علمی زن را می خواستند فراهم کنند؟زمینه ی رشد شخصیتی زن ها را میخواستند فراهم کنند؟که قطعاً هیچ یک از اینها اتفاق نیفتاد.مقام معظم رهبری به علمای امت اسلام خطاب کرده بود ؛ فرمود : امروز شما علما باید حرکت پیغمبر را تداوم ببخشید ؛ در زدودن آثار جاهلیت مدرن و نوین . و در احیاگری ارزشهای دین خدا ؛ سبکی را که رسول خدا برای زندگی مردم آورد بهترین سبک و ضامن سعادت و تعالی بشریت است . فرموده بادی دشمن را بشناسید و فرصت هایی را که دشمن در اختیار دارد و ترفندهایی را که برای ایجاد تفرقه و برای ایجاد جنگ مذهبی در کشورهای اسلامی دارند به کار میگیرند و فتنه انگیزی میکنند را بشناسید . تمدن غرب را فاسد خواند که همینجو هست . تمدن اسلامی ، تمدن پاک و بر اساس معیار های فضائل انسانی است.آقا از سران کشور ها مأیوس شده مؤمنین.
یکی از مناسبت های داخل این هفته سالروز نامه ی تاریخی امام راحل برای گورباچوف ؛ صدر هیأت رئیسه ی اتحاد جماهیر شوروی آن ایام در سال شصت و هفت . و در همین راستا و بر همین مبنا تداوم آن حرکت است که مقام معظم رهبری برای جوانهای اروپا نامه می نویسد.شوروی داعیه ی ضد امپریالیستی داشت . امام احترام گذاشت برای صدر هیأت رئیسه و نامه را خطاب به ایشان نوشته بود . اما محتوای نامه برای دنیای بی دین ، دعوت به دین داری ؛ مشکل اصلی جوامع غربی ، عدم توجه و اعتقاد به خدا بود . و الآن هیچ یک از سران کشورهای غربی را مقام معظم رهبری مناسب برای مخاطب ساختن ندید . لذا خود جوانهای اروپایی را مخاطب قرار داد . آنقدر هم این نامه ی آقا ، حکیما نه و روشنگر و راهگشاست که خود رؤسای کشور های غربی هراس کردند و راه را میبندند که جوانهای اروپایی دسترسی به این نامه کمتر پیدا کنند . در هراسند و در وحشت . همانگونه ای که در صدر بعثت ، مشرکین مکه تازه واردها را مانع میشدند که سخن پیغمبر را گوش کنند . مگفتند گوشهایتان را ببندید . اگر نزدیک او میخواهید بشوید . حتی از شنیدن صدای حق که موجب جلب توجه شنونده میشد هراس داشتند . و همین شرایط را امروز در دنیای به ظاهر متمدّن غرب میبینیم که حرف های خودشان را میخواهند بزنند ، میگویند دنیا باید دموکراسی باشد و باید آزادی باشد ؛هرکسی باید حق داشته باشد حف خودش را بزند ؛ خب اگر هرکسی باید حق داشته باشد حرف خودش را بزند ، شما چرا بعضی از سایتها را میبندید و بعضی از رسانه هایی را که مثلاً همکاری میکردند با جمهوری اسلامی ایران در پخش برنامه هایی که در داخل جمهوری اسلامی تولید میشه چرا مانع ایجاد میکندی و نمیگذارید به گوش جوانان شما برسد . خب این یک بام و دو هوای قدرتهای استکباری و عوامل آنها را در طول این مدت تماشا کردیم . قصّه ی سوادآموزی را برادر عزیزمان جناب حجّت الاسلام مرادی توضیحاتی دادند . بی سوادی بد است و سواد فرصت خوبی است و واقعاً حدّاقل ابزار است .آدم اگر نداند فریب میخورد . اگر بداند ولی کمتر فریب میخورد یا اصلاً فریب نمیخورد . سواد یکی از راه های دانایی است ؛ هرقدر انسان آگاهی اش و سطح معلوماتش افزایش پیدا کند ، طبعاً کمتر باید طعمه ی شیطان و شیطان صفتان بشود . ما انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان را پیش رو داریم . البته چند هفته مانده ، نزدیک به دو ماه تا برگزاری انتخابات مانده . اما به اجمال ، الآن در این مقطع این بخش را عرض کنم که انتخابات سال هشتاد و هشت ، پرخسارت اتفاق افتاد . فتنه بود و آشوب و طراحی از بیرون بود . عوامل فریب خورده در داخل ، شدند پیاده نظام دشمن . الان ، بعضی از گراها و علائم و نشانه ها ، حکایت از این دارد که حریف بی فضیلت ، بدش نمی آید اگر فرصت پیدا کند ، باز دست به یک آشوب دیگری در مملکت بزند . و از جمله راهکار و فرصت برای آشوب ، به قول خودشان ، صحنه ی انتخابات است . این که شصت و پنج درصد ، ثبت نام این مرحله برای مجلس شورای اسلامی افزایش پیدا کرد از مرحله ی قبل ؛ شصت و دو درصد برای مجلس خبرگان افزایش پیدا کرد . من یک مورد را مطّلعم بر حسب نقل معتبر ،آدمی که برای سردفتری ازدواج ، رفته بود امتحان داد و نتوانست از پس امتحان بر بیاید . در امتحان سردفتری ازدواج قبول نشده بود،حالا رفته برای انتخابات خبرگان نام نوشته .خب این آدم شاید خودش هم نداند. چه انگیزه ای را آن هایی که وادارش کردند و تحریکش میکنند که برود ثبت نام بکند دنبال میکنند؟یک عده هم ممکن است راه بیفتند و دولت را متّهم کنند که دولت میخواهد نمایندگان دست نشانده داشته باشد . نه این حرف ها را گوش نکنید . آن کس نماینده میشود که صاحب اکثریت آراء باشد . هرکسی را مردم رأی دادن او میشود نماینده . دولت که نمیتواند رأی من و شما را عوض کند . پس بیخود علیه دولت هم حرف نزنیم . به همین نسبت عرض میکنم شورای نگهبان هم وفق مقررات قانونی ، باید صلاحیت ها را بررسی بکند . وفق مقررات قانونی ، حق ندارد بی صلاحیت را اعلام صلاحیت بکند . این یک خلافی است . پناه برخدا . نعوذ بلله . لذا شورای نگهبان وظیفه دارد به وظیفه ی قانونی اش عمل کند . وظیفه ی قانونی اش این است که طبق مقررات مصوب ، اگر احراز شرایط و صلاحیت شده اعلام میکند . اگر احراز صلاحیت نشده ، طبعاً فرد ، رد میشود . حالا آنهایی که ترغیب کرده بودند افراد را برای ثبت نام ، فردا شیوَن کنند که آقا چندین نفر را رد کردند . همه را از دم… ؛ خب همه را شما بیهوده فرستاده بودید.شما روی موازین نفرستاده بودید.اگر واقعاً واجد شرایط بودند ، قطعاً شورای نگهبان بی جهت افرادی را رد نمیکند . الحمد لله که امت ما و ملّت ما و کلّ کشور ما و منطقه ی ما از بصیرت خوبی برخوردارند . نهم دی داشتیم . من خودم توفیق نداشتم در حسینیه ی عاشقان ثارالله کنار مزار شهدای گمنام . چون آن لحظه در آمل در حسینیه ی ثارالله آمل وعده ی صحبت داشتم . البته قبل از ظهر در منطقه ی شیرمحلّه ی فریدونکنار وعده داشتم، تا یک و نیم بعد از ظهر طول کشیده بود .دیدم اگر بیایم و بخواهم برگردم برای آمل نمیرسم ؛ لذا از همان شیرمحله رفته بودم برای آمل . اما بحمدلله حضور جدی و مصمم و پرجمعیت ، جلسه ی خوبی را رقم زده بود . و هر کجا هم که در نه دی ، مؤمنین اجتماع داشتند ، اجتماع باشکوهی بود . آجرکم الله ؛ جزاکم الله خیر الجزاء.حکایت از هشیاری و بصیرت و عبرتی که ملت گرفته است و قطعاً نمیگذارد مجدداً خدای نکرده گرفتار یک فتنه ی دیگری بشود . بله بصیرت مردم پشتوانه ی محکم است برای نظام.
چهارشنبه سالروز شهادت شهداء دانشجو در هُوِیزه. روز استقامت ، روز دانشجو نام گرفته . چرا؟ برای خاطر اینکه این عزیزان می توانستند عقب نشینی کنند . اما نکردند . خواستند استقامت خود را به رخ دشمن و دنیا بکشند . این استقامت حکایت از ایمان و باور داشت . دفاع را باور داشتن ، انگیزه ی استقامت میشود . افراد و نیروهایی صحنه را ترک میکنند که در باور اعتقادی شان استقامت در آن صحنه وجود ندارد . برای همه ی شهداء مظلوم دوران دفاع ، عزیزان شهداء دانشجوی هویزه طلب رحمت و رضوان از پیشگاه خدای رحمان داریم.
(((به تبع هر هفته ، خطبه های حضرت آیت الله معلمی مزّین به نام شهدای شهرستان است که هفته ی ماضی ، سالگرد شهادت ایشان بوده است.))) نثار ارواح این عزیزان صلوات…
{{بسم الله الرّحمن الرّحیم وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم}} // پایان خطبه دوم-