جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

متن خطبه های نمازجمعه 22 شهریور 1398 شهرستان قائم شهر – خطیب : آیت الله معلمی

خطبه اول:

دانلود فایل با لینک مستقیم

خطبه دوم:

دانلود فایل با لینک مستقیم

اللهم صلّ علی محمد و آل محمد ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ  الصّلاه والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقهِ الطّاهره سیّدهِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنهِ أجمعین و علی  علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجه القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.صلوات…

بار دیگر خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به یاد خدا تأکید دارم . به انجام واجبات اهتمام داشتن ، و به ترک گناه و معصیت جدی بودن ، راه نجات انسان از گرفتاری ها و عذاب لحظه ی جان دادن و شب اول قبر و برزخ و قیامت است.

تشکر میکنیم از برادر فاضلمان جناب حجت الاسلام آقای آقایی که درزمینه ی امر به معروف و نهی از منکر مطالبی ایراد داشتند قبل از خطبه ها. دهه ی عاشورا عموماً ، به ویژه تاسوعا و عاشورا ، با حضور حماسی ملت در سرتاسر کشور بحمدلله مواجهیم ، و حکایت از روحیات مقاومتی مردم ، مخصوصاً در شرایطی که شیطان بزرگ ، استکبار جهانی ، سراسیمه شده ، و نشان میدهد که شرارتی طرح ریزی دارد ، الحمدلله ، ملتها به جای ترسیدن و جاخالی کردن ، در عرصه ی مقاومت وارد میشوند . اصلاً انقلاب عظیم اسلامی ما ، با خمیرمایه ی مقاومتی که از نهضت عاشورای اباعبدالله الحسین داشت ، توانست مقاومت را به پیروزی برساند ، و اگر ما عاشورا را پشتوانه نداشته بودیم ، قطعاً در جنگ آسیب بیشتری میدیدم ، و یا خدای ناکرده نعوذبالله شکست ما حتمی میشد ؛ این عاشورا بود ، این سربند کربلا ما می آییم بود و این یا حسین لبیک بود ، مقاومت ایجاد کرد و این مقاومت سلطه ی استکبار را شکست ؛ مردان و زنان و پیر و جوان ، همه دست از کار کشیده بودند ، تاسوعا و عاشورا آمدند ، اما چهره های معدودی از زنان بعضاً گرفتار غفلت هستند . این جور نیست که هر زنی حجابش را رعایت نکرد و بد حجاب بود و آمد در عزاداری ، ضد انقلاب و نامسلمان باشد ؛ نه خیر ، بعضی ها واقعاً گرفتار غفلت هستند . اگر این نباشد که امر به معروف اینهمه تأکید نمیشد. وظیفه داریم امر به معروف کنیم ، برای این است که طرف از غفلت بیرون بیاید و بداند که این وضع درست نیست و باید حجاب اسلامی را حفظ کند  . بعضاً گرفتار غفلت ، و بعضی ها هم شاید از روی عمد و اهانت ، خود را می نمایانند در عزاداری ها . این برای مومنین عزادار بسیار ناگوار است . ولی بدانیم ، انحراف تدریجی الوجود است و یکباره نمی آید . وقتی که در یکی از جلسات رسمی کشور ، در حضور مسئولان ارشد اجرایی کشور ، آنجا زنان ، با بدحجابی و بی حجابی ظاهر میشوند ، خب پیدا است که آن شیوه سرایت کند در سایر اجتماعات . حالا چه اجتماع عزاداری باشد ، و چه اجتماعات معمولی باشد . اگر واقعاً در طول این مدت ، که تنها اختصاص به این دولت و دولت قبل هم ندارد ، اگر در طول این مدت ، مدیران و هیئت دولت و رؤسای جمهور ، جدی میگرفتند ، واقعاً جدی میگرفتند ارزش قرآن و دین خدا را ، قطعاً شرایط ما بهتر از این بود . این وضعیت نامناسب ، نباید تحمل بشود. افراد سست ایمان و یا مزدبگیران بیگانه ، جرأت پیدا میکنند قدم به قدم برای تخریب ارزشهای دینی و قرآنی جلو می آیند . آنوقت حالا من میدیدم آنجا در جایگاه ، برادر نیروی انتظامی ، خواهر نیروی انتظامی ، خیلی مؤدبانه و خیلی محترمانه تذکر میدادند ؛ ولی بعضی از این خانم های بدحجاب هم ، سماجت داشتند و گویا واقعاً یک مأموریتی از یکجا داشتند که آنجا در کنار جایگاه بایستند و خود را بنمایانند ، با یک وضعیت ناهنجار . ببینید ، خیلی ها برداشت غلطی از آزادی میکنند . این بیان که اقلیت های دینی در کشور آزاد هستند هم ، یعنی در خانه ی خودشان و زندگی شخصی خودشان ، هرکاری کنند  که به دیگری آسیب و آزاری نرسد ، کسی حق ندارد متعرض ایشان بشود . در زندگی شخصی خودشان . اما وقتی می آیند داخل اجتماع ، باید مقررات قانونی را رعایت کنند . ولو طرف مسیحی است و اعتقادی به حجاب نداشته باشد ؛ ولی در جامعه ی اسلامی ، حق ندارد بی حجاب ظاهر بشود. چه رسد به یک مسلمان ؛ اقلیت های دینی ، همواره و در طول تاریخ ، اصلاً لازمه ی در امان بودن آنها این بود که مقررات جامعه را رعایت کنند . و برای ظاهر شدن در اجتماع تابع مقررات فرهنگی و قانونی آن جامعه باشند .

یک نکته هم این که در طول سال ، بارها اتفاق می افتد پسری ، دختری ، حالا در اثر ناکامی ها ، مشکلات روحی ، لجبازی ها با پدر و مادر ، خواسته ای دارد و انجام نمیشود ، تهدید میکند که  مثلاً من خودم را میکشم و خودکشی میکنم ، و میرود و دست به خودکشی هم میزند.آیا اگر کسی یک جوانی ، یک دختری ، پسری ، در خانه ی خودش خودکشی کرد ، برای او نباید متأسف بود ، و برای اویی که آمد در ملأ عام  این اقدام را کرد صرفاً باید تأسف خورد؟ ؛ و چه بسا که تحریک و شست وشوی مغزی شده باشند از ناحیه ی دشمنان برای ایجاد بلوا در جامعه ؛ حالا یک دختری آمده آنجا مثلاً مقابل دستگاه قضایی یا نیروی انتظامی ، اقدام به خودکشی کرد. آنجا باید انعطاف به خرج داد؟! . اینهمه مقام معظم رهبری تأکید کردند که به حاشیه نپردازید . شما مشکلات اصلی جامعه را مشکل بدانید و برای حلش اقدام کنید . نه اینکه به جای پرداختن به مشکلات اصلی ، مشغول کردن و سرگرم کردن مردم ، که یک دسته طرفدار بشوند یک دسته طرفدار نشوند ، برای اینکه پاسخگوی آن مسئولیت اصلی خودشان نباشند ، این حاشیه ها به وجود بیاید . باید هوشیار باشیم. واقعاً حیف است ، و نباید این اتفاقات باشد ، ولی متأسفانه گاهی میبینیم که پیش می آید .

مناسبت هایی که وجود دارد ، فردا آغاز هفته ی ارتباطات ، و میراث فرهنگی است . ملت بزرگ ایران ، دارای سابقه ی کهن است. میراث فرهنگی بزرگ ، و میراث فرهنگی و آثار را باید حفظ کرد . بعضی از مقرراتی که در میراث فرهنگی فعلاً وجود دارد ، افراد را میترساند ، بعضی ها گاهی تلفنی و گاهی حضوری سوال میکنند و ما در جریان قرار میگیریم . چیزی از آثار نفیسه ی گذشتگان را تصادفاً پیدا میکند طرف ، میخواهد بیاورد و به میراث فرهنگی هم تحویل بدهد میترسد . میگوید میترسیم که مبادا ما را متهم کنند به حفاری و گنج کنی . خب این قانون واقعاً نیاز به یک متممی دارد و باید زمینه های تشویق تحویل آثار کشف شده ی احتمالی را تدبیری کنند. اگر وجود دارد زمینه های تشویق یابنده های میراث فرهنگی کمتر مطرح میشود و بیشتر آن ترس و تهدید مطرح میشود که اگر کسی حفاری غیر مجاز داشت ، مورد بازخواست قرار بگیرد. حالا فرد مثلاً حفاری را برای کار کشاورزی داشت ، یا برای کار بنایی ، ولی تصادفاً به یک چیزی بر خورد ، میترسد متهم بشود به حفاری غیرمجاز.

یکشنبه سالروز الغای یک جانبه قرارداد 1975 الجزایر ؛ قرارداد 1975 الجزایر چه بود؟ اختلافی بین شاه ایران و دولت عراق ؛ 1975 ، یعنی چند سال پیش؟ یعنی چهل و پنج سال قبل ، برای حل اختلاف بین ایران و عراق ، آمریکا ، ارباب بالاسر ، طرفین را در الجزایر نشاند ، یک توافقی برای آنها تنظیم کردند ، هردو امضا کردند ، از طرف ایران ، خود شاه ، از طرف عراق ، رئیس جمهور نبود ، معاون رئیس جمهور ، که صدام خبیث ملعون بود آن قرارداد را امضا کرده بود . با اینکه قرارداد را خودش امضا کرد و این سمت قرارداد را شاه امضا کرده بود ، بعد از انقلاب اگر ملت ایران ، و رهبران انقلاب اسلامی ایران میگفتند که ما این قرارداد را به واسطه ی امضای شاه قبول نداریم ، حرفی قابل گفتن و شنیدن می بود ؛ ولی ایران نگفت من آن قرارداد را قبول ندارم ، بلکه صدامی که خودش آن قرارداد را امضا کرده بود ، آمد قرارداد را جلوی دوربین تلویزیون پاره کرد و بعد هم به یک هفته نکشیده بود ؛یکشنبه عرض کردم سالروز الغای آن قرارداد ، و بعد زاز 31 شهریور جنگ را آغاز کرد که هرساله 31 شهریور آغاز هفته ی دفاع ، یعنی آغاز حمله ی صدام به ایران بود.خیلی مست قدرت بود . ببینید و قدرت خدا را و تحقق وعده های الهی را نگاه کنید . سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ ، آیه ی قرآن ، تفسیر عملی اش را آدم در جامعه میبیند ؛ او ظالمانه تجاوز کرد و جنگ را آغاز کرد ، چگونه خدای رحمان ذلیلش ساخت و از بین رفت .

همچنین یکشنبه سالروز قتل عالم فلسطینیان در اردوگاه صبرا و شتیلا . فلسطین مظلوم ، فلسطین اشغال شده . اگر در جهان اسلام ، پناهگاهی میداشت ، حامی جدی می یافت ، دیگر به سوی جمهوری اسلامی نمی آمد . اما اینکه مسلمان های سنی مذهب ، اما واقعاً مظلوم و ستم دیده و سرزمینشان غصب شده ، الآنه پناه می آورند به جمهوری اسلامی ایران ، در سایه ی عَلَم امامت و ولایت ، الآن به نتیجه رسیدند که میتوانند کمک بگیرند ، کمک فکری ، کمک تجهیزاتی ، در همه ی عرصه ها .بعضی از بلانسبت ، آدم های کوته فکر و کوته بین و کوته نظر ، ممکن است بگویند ما چه کار به دیگران و خارج داریم ؟ ؛ آقا ، بَشَریم ، مسلمان هستیم ، سعدی مال ایران و افتخار ایرن زمین بود که میگفت بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند ؛ این سخنش برگرفته از قرآن و آموزه های دین خدا است . مولی الموحدین امیرالمومنین میفرمماید کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا . دوشنبه هم سالروز درگذشت شاعر نامدار ایران زمین ، مرحوم شهریار رحمه الله علیه ، و این روز به عنوان روز شعر و ادب است . پنجشنبه هم سالروز حرکت کاروان اسرا از کوفه به سوی شام . ببینید ، صحنه ی شهادت عاشورا چقدر دلخراش بود برای اهل بیت ؛ اما بعد از شهادت ، صحنه های دلخراش تر ، برای اهل بیت اباعبدالله ؛ صبح روز یازدهم ، عمر سعد دستور داد کشته های خودشان را دفن کنند ؛ اما بدن اباعبدالله الحسین ، بدون غسل و کفن و دفن مانده بود . اسرا را که حرکت دادند آوردند از کنار قتلگاه عبور دادند ، زینب فریاد زد و نام برد، نگفت یا جداه ، نگفت یا رسول الله ، گفت وا محمدا ، هذا حسینک بالعراء ؛ آن حسینی را که روی شانه مینشاندی ، آن حسینی که در آغوش میگرفتی ، این حسین تو است که در بیابان افتاده یا محمد ، آغشته به خون گشته ، مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ ، دست و پا و اعضا و جوارحش را بریدند ،  وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا ، پیغمبر خدا ، دارند دخترانت را به اسیری میبرند ،  فَأَبْکَتْ کُلَّ صَدِیقٍ ؛ آن ناله و ضجه ی زینب ، فضا را متحول کرده بود ؛ دوست و دشمن اشک ریختند ؛ حتی جرت الدموء الخیل علی حوافرها.بعضی از اسب ها ، بعضی از اسب و شتر ، از چشمشان اشک جاری شده بود . آوردند در کوفه ؛ عبیدالله زیاد دستور داد اعلام بشود الصلاه جامعه ؛ مردم بیایند . مردم آمدند ؛ جمع شدند ، داخل مسجد ، همین مسجد کوفه ی امروزی ، مسجد به این بزرگی پُر جمعیت شد . دشمن نگفت که من بی دین هستم و قرآن را و دین خدا را قبول ندارم ؛ دشمن هم با منطق دین جلو می آمد ؛ این که عرض کردیم انحراف تدریجی است ، و این که گفته میشود نفوذ فرهنگی ؛ جامعه ی کوفه جامعه ی دینی بود ، و عبیدالله بن زیاد خبیث هم تعبیرات مذهبی به کار میبرد . مصیبت سنگین این است . کشتن اباعبدالله یک مصیبت ، و دین را وارونه جلوه دادن مصیبت بزرگی است. مردم را جمع کرد ،و شروع کرد به خطبه خواندن برای مردم میگوید: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی أَظْهَرَ اَلْحَقَّ وَ أَهْلَهُ ؛ عبیدالله میگوید! . این مردم کوفه همه نشستند در مسجد کوفه این همه جمعیت ، عبیدالله بگوید : شکر خدا را که حق را ظاهر ساخت و اهل حق را پیروز کرد . حالا خودش هیچ اعتقادی ندارد ، ولی میخواهم بگویم که از حربه دین ، از تعبیرات دین ، و از کلمات دین دارد استفاده میکند ، در حضور مردم ، و مردم هم ساکتند و دارند نگاه میکنند و گوش میکنند . ما الآن لعنتشان میکنیم چرا عکس العمل جدی نشان ندادند ؛ آنها هم ممکن است بعد بگویند که در روزگار شما هم گاهی حقایق را وارونه جلوه میدادند ؛ حقیقت را منقلب میکردند ، شما چرا حرف نمیزدد و عکس العمل نشان نمیدادید ؛ عبیدالله میگوید: وَ نَصَرَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ  ، امیرالمومنین کیست؟ او نام میبرد به یزید  ، میگوید خدا نصرت داد امیرالمومنین یزید را!  وَ حِزْبَهُ ؛ نعوذبالله ، نستجیر بالله ، فقط برای خاطر اینکه عمق جنایت بنی امیه را شما بدانید ناچارم من عبارت را بخوانم ، وگرنه واقعاً آدم و زبان شرم دارد بگوید و گوش شرم دارد بشنود و چشم شرم دارد ببیند ؛ عبیدالله این را گفت و گفت :  وَ قَتَلَ اَلْکَذَّابَ اِبْنَ اَلْکَذَّابِ … ؛ هیچکسی انکار نکرد و فریاد بر نیاورد ، الا یک نفر از آن جمع ، که چشمش هم درست نمیدید ، وقتی این جمله را شنید ، دلش آتش گرفت ؛ برخاست و گفت یابن مرجانه ؛ یعنی پدرت معلوم نیست کیست . گفت: إِنَّ اَلْکَذَّابَ اِبْنَ اَلْکَذَّابِ أَنْتَ وَ أَبُوکَ ؛ کذاب و فرزند کذاب ، تو و پدرت هستید ، وَ اَلَّذِی وَلاَّکَ وَ أَبُوهُ ، و کسی که تو را بر ما امیر ساخت ، او و پدر او دروغگو است . یَا اِبْنَ مَرْجَانَهَ أَ تَقْتُلُونَ أَبْنَاءَ اَلنَّبِیِّینَ ، فرزندان پیغمبر را کشتید ؛ تَتَکَلَّمُونَ بِکَلاَمِ اَلصِّدِّیقِینَ! ، حالا می آیی و میگویی الحمدلله؟ حرف خدا را به زبان می آوری؟ ! ؛ ابن زیاد فریاد زد کیست این آدم؟ هیچ کسی حرف نزد ، خود ابن عفیف فریاد زد : منم ، منم ؛ ای دشمن خدا ، ذریه ی پاک پیغمبر را کشتی ، آن ذریه ای که آیه ی تطهیر در حقشان نازل شد . آن ذریه را به قتل رساندی ، و خیال میکنی که هنوز مسلمان هستی؟ تو از اسلام بیرون رفتی. فریاد ابن عفیف اینگونه بلند شد ، عبیدالله زیاد اشاره کرد بروند دستگیرش کنند ، جمعیت هم حرکت کردند ، او هم فریاد زد و قبیله ی خودش را ، اَزُد را صدا زد ، خلاصه غیرت کردند و او را از مسجد بیرون بردند ، اما باز همان شب ، عبیدالله زیاد یک لشگر فرستاد برای دستگیری همین پیرمرد ؛ پیرمرد را در خانه اش کشتند ، سرش را از تن جدا کردند و او را با اباعبدالله الحسین ملحق ساختند . صل الله علیک یا اباعبدالله ؛ الا لعنه الله علی القوم الظالمین.

((((((((((به تبع هرهفته خطبه های نمازجمعه قائم شهر مزیّن به اسامی شهدای شهرستان است که هفته ی پیش رو سالگرد شهادت آنها است ))))))))))))))) نثار ارواح این عزیزان همه باهم صلوات.

{{بسم الله الرحمن الرحیم ؛ والعصر ؛ ان الانسان لفی خسر؛ الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات؛ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر ؛ صدق الله العلی العظیم}}

پایان خطبه دوم//

مطالب مرتبط

دکتر یدالهی«مدیر کل ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی» با حضور در دفتر امام جمعه قائم شهر ، با آیت الله معلمی دیدار کردند + تصاویر

پیش از ظهر چهارشنبه مورخ 17 اردیبهشت 1404 ، دکتر یدالهی«مدیر کل ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی» با حضور در دفتر امام جمعه قائم شهر

ادامه مطلب

کاروان زیر سایه خورشید(خادمین حرم مطهر امام رضا«ع») با در دست داشتن پرچم بارگاه مقدس ثامن الحجج«ع» و حضور دفتر امام جمعه شهرستان قائم شهر با آیت الله معلمی دیدار کردند + تصاویر

پیش از ظهر چهارشنبه مورخ 17 اردیبهشت 1404 ، کاروان زیر سایه خورشید(خادمین حرم مطهر امام رضا«ع») با در دست داشتن پرچم بارگاه مقدس ثامن

ادامه مطلب