جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خطبه های نماز جمعه بیست و چهارم دی ماه هزار و سیصد و نود و پنج قائم شهر – خطیب: آیت الله معلمی

IMG_3297

 

خطبه اول:
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ سلامٌ علیکم جمیعاً و رَحمَهُ اللهِ و برکاتُه… ؛ أعوذُ بِالّله مِنَ الشَیطانِ الرَّجیم . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ . لا حولَ وَلا قُوَّهَ إلّا بِاللّه ألعَلی العَظیم . حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیل ، نِعمَ المولَی وَ نِعمَ النّصیر . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ . ألصّلاهُ وَ السّلامُ عَلی سَیِّدِ النَّبیین ، حَبیبِ إلهِ العالَمینَ أبِی القاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد و علی عِطرَتِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ أجمَعین .

قال الحکیمُ فی کِتابِهِ الکَریم: {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛  إِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}

امیدواریم خدای رحمان ، در عرصه ی ستیز با شیطان ، همه ی ما را نصرت و یاری عطا کند و ما را از گرفتار آمدن به چنگال شیطان که دشمن انسان است در منطق قرآن ، نجات بخشد و خلاصی عطا کند ، دعاهایمان را در این مظنه ی استجابت مستجاب بگرداند . به برکت صلوات بر محمد و آل محمد .

مستحضرید که هفته ی گذشته به این آیه ی شریفه از سوره ی مبارکه ی مجادله رسیده بودیم ؛مقداری در باره ی همین آیه صحبت کرده بودیم . گفتیم که شیطان بر بعضی از مسلمان ها چیره میشود .بر آن ها غلبه می کند . یا به تعبیر عامیانه ، شیطان بر گُرده ی آنها می نشیند . و راهی که خود می خواهد آن ها را می برد . کلمه ی شیطان از ماده ی «شطن» به معنی مخالفت کردن و دور شدن است . شیطان می خواهد مخالفت کند با فرمان خدا و بندگان خدا را دور بسازد از اطاعت خدا . شیطان نافرمان است  و نافرمانی را ترویج می کند.شیطان چیست؟ موجودی است زنده ، با شعور ، نامرئی ، به معنی اینکه ما او را نمیبینیم ولی هست . مثل همین که میگوییم تلفن همراه به وسیله ی امواج ارتباط برقرار میکند . این امواج هوا را میبینیم؟ خیر ؛ ولی هست و وجود دارد .پس شیطان ،  موجودی است زنده ، با شعور ، نامرئی ، فریبکار ، در عین حال ، مکلّف ؛ یعنی او هم متوجه امر و نهی می شود . او هم مدتی خدا را بندگی کرده بود. و بعد در یک برهه ای ، نافرمانی خدا را پیشه کرد .آن برهه و مقطعی که خدای رحمان به همه ی ملائکه فرمان داده بود در برابر آدم سجده کنند . همه سجده کردند ، ولی ابلیس که از اجنّه بود از انجام این امر خدا استنکاف کرده بود . و میگفت خدایا ، مرا از این مأموریت معاف بدار ، برای همیشه تو را بندگی میکنم ، خطاب آمد بندگی اطاعت دستور است ، و دستور این بود که در برابر آدم سجده کنی . حالا ممکن است یک کسی بگوید چرا خداوند ابلیس را خلق کرد؟ ؛ بندگان را اغوا کند . ؛ ببینید ، عُرَفا منطقشان این است که در مجموعه ی نظام هستی ، اگر شیطان نبود ، مجموعه ناقص بود . باید در مجموعه ی نظام هستی ، شیطان باشد ؛چرا؟ زیرا هرکه به هر جایگاهی از تعالی و قُرب ال الله رسیده ، یعنی هرکسی در سیر و سلوک الی الله به مرتبه ای رسیده ، از برکت جنگ  با شیطان و نفس اماره است . یعنی اگر نفس اماره نبود و شیطان نبود ، انسان هنر نکرده بود که عمل نکرد . باید وسوسه ی شیطان باشد و انسان مقاومت کند . جهاد با نفس را پیامبر عظیم الشأن اسلام ، رسول رحمت للعالمین محمد مصطفی(ص) ، جهاد اکبر نامیده بود . جنگ با دشمن در عرصه ی نبرد،جهاد اصغر معرفی شده است . بلی واقعاً حقیقت است . گاهی آدم ها در مبارزه ی علنی و آشکار در برابر دشمن مقاومت میکنند ؛ اما به خود که میرسند در برابر نفس اسیر میشوند . لذا است که رسول خدا فرمود جهاد اکبر ، جهاد با نفس است.واقعاً همه باید از کوچک تا بزرگمان به خدا پناه ببریم ،هیچ راه نجاتی غیر از پناه بردن به خدا وجود ندارد . {{ استعینوا بِالصّبرِ وَالصّلاه}} . همه مأموریم از صبر و نماز و روزه استعانت بجوییم و کمک بخواهیم برای نجات از چنگال ابلیس ، و برای پیروز در آمدن در مصاف با نفس اماره ، و شیطان . اگر جنگ با شیطان نباشد ، سالک ، یعنی رَوَنده به راه خدا ، به مقام مجاهد در مصاف اکبر نمیرسد . مصاف اکبر همان جهاد با نفس است . یک سگ را دامداران برای مقابله ی با گرگ ، حتی مقابله ی با آدم ها تربیت میکنند ، که نمیگذارد انسان و یا گرگ به دام نزدیک بشود . پارس میکند  . شیطان هم میخواهد نگذارد انسان به حدود و اجرای احکام الهی نزدیک بشود . میخواهد مانع بشود و براند انسان را . اما متقابلاً ندای عقل و وجدان و دعوت انبیا و اولیاء خدا انسان را به عبودیت و بندگی خدا می کشاند . شیطان دام های فراوان دارد.تیرهای فراوان دارد . ابزار فراوان دارد .در مَثَلی حکیمانه میگویند یک کسی هیولایی را در خواب دید ، که ابزار آلات مختلفی به دوش و بازویش بسته است . پرسید که این موجود کیست؟چیست؟ گفته شد که شیطان است . پرسید که این ابزار آلات چیست؟ گفت دام است برای شکار آدم ها . بعد این آدم جلو رفت ، گفت که من را با کدام وسیله میخواهی شکار کنی؟ ابلیس گفت که شما نیاز به ابزار نداری ، شما را با اشاره میبرم . ؛

گاهی ممکن است که ابلیس کسی را با اشاره ببرد ، اما برای کسی هم دام بگستراند . دام هم گاهی ممکن است یک دام سبک باشد ، اما گاهی ممکن است دام ، یک دام سنگینی باشد . این که عرض میکنم دام سبک ، دام سنگین ، مثلاً از باب مثال ، سر راه داریم عبور میکنیم ، اگر ببینیم که یک بسته اسکناس دوهزار تومانی یا پنج هزار تومانی افتاده ، برداشتیم ، اینجا راحت تر میتوانیم بگوییم و اعلام بکنیم که چه کسی پول گم کرده تا نشانی بدهد و تحویل بگیرد . اما اگر یک بسته اسکناس صد هزار تومانی سر کوچه پیدا کردیم ، حالا گفتنش و اعلام کردنش آسان نیست .این دام سنگین تر و خطرناک تر است قاعدتاً . مشابه این ، در عرصه های مختلف ، صحنه های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، هرکجا که فرصتی بود ، ممکن است شیطان در صدد اغوای انسان برآید .اما چاره چیست و نجات در کجاست؟ یاد خدا . همین آیه را نگاه کنید: شیطان بر آنها چیره  و مسلّط میشود ، و اگر مسلّط شد چه میکند؟ اولین  کارش این میشود که فراموشی میدهد آنها را از یاد خدا . برای اینکه اگر انسان به یاد خدا باشد ، متقابلاً به یاد مرگ هم خواهد بود .اگر به یاد مرگ باشد متنبّه میشود و بازدارندگی ایجاد میشود برایش از ارتکاب گناه و معصیت .همه مان به خدا پناه ببریم . جولانگاه شیطان و خطرناک ترین عرصه ی شکار شیطان کجاها بیشتر است؟ امیر المومنین در پاسخ میفرماید : عرصه ی آمیختگی حق و باطل . برای خاطر اینکه باطل اگر عریان و نمایان باشد ، مشتری ندارد . در این شرایط ، آدم های بلا نست شیطان صفت هم میخواهند باطل را بباورانند به دیگران ،نمیتوانند ، چرا که باطل را دارند عریان میبینند.وقتی انسان باطل را بشناسد تبعیت نمیکند.حق هم اگر روشن و شفاف و صریح نمایان باشد ، کمتر مخالف پیدا میکند .  چگونه حق و باطل آمیخته میشوند؟ امیرالمومنین در نهج البلاغه ی شریف ، خطبه ی پنجاه می فرماید: وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ ، یعنی بخشی و مقداری از حق و از باطل ، بخشی و مقداری ، غاتی هم بشود ، [وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ ، فَیُمْزَجَانِ] یعنی حق و باطل ممزوج و مخلطو می شوند با هم ، [ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ] . جایی که حق و باطل آمیخته و ممزوج شدند ، آنجا جای مستولی شدن شیطان بر انسان میشود . [  یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى] چه کسی نجات پیدا میکند از عرصه ی فتنه ی آمیختگی حق و باطل؟ حق و باطل در هم آمیخته شده ، آنجا فرصت ایجاد فتنه و گرفتار شدن انسان در دام شیطان است . افرادی نجات پیدا میکنند که از پیش به خدا پناه برده باشند ؛ حَسَناتی در درگاه خدای رحمان داشته باشند ، عرضه کرده باشند ، آنگاه رحمت الهی شامل حالشان میشود و آنها را از دام شیطان نجات میدهد.در طرح های انبیا برای هدایت بندگان ، شیطان القاء شبهه میکند ، گاهی هم در دل آدمی زاد نفوذ میکند .

{{ {{ بسم الله الرّحمن الرّحیم   قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس *ِ مَلِکِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاس * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس *ِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم {}
پایان خطبه اول//

 

 

خطبه دوم:

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ  الصّلاه والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقهِ الطّاهره سیّدهِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنهِ أجمعین و علی  علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجه القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.

صلوات…

بار دیگر ، خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی ، انجام واجبات ، ترک محرمات ، تأکید و سفارش دارم . به درگاه خدای رحمان پناه ببریم و مغفرت بخواهیم . استغفرالله ربی و اتوب الیه . الها ، در این مظنه ی استجابت ، همه ی ما را ببخش و بیامرز . گذشتگان ما را بیامرز .

از جمله حادثه ی تلخ هفته ی گذشته ، درگذشت یکی از خدمتگزاران در عرصه ی انقلاب ، جمهوری اسلامی ، نظام ، مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بود . نثار روحش و ارواح همه ی عالمان عامل و خدمتگزاران به ویژه امام راحل ، صلواتی هدیه فرمایید .

در این ارتباط ، پیام مقام معظم رهبری ، بسیار دقیق ، ظریف ، حساب شده ، حکیمانه بود. واقعاً چیزی کم نگذاشت . گوشه گوشه ی سوابق خدمتی این شخصیت را در این پیام لحاظ کرد : «هوش وافر و صمیمیت کم نظیر ، تکیه گاه مطمئن برای همه در دوران انقلاب ، نمونه ی کم نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستمشاهی و از رنج دیدگان این راه پر خطر و پر افتخار». در ادامه ی پیام فرمود: «اختلاف نظر ها و اجتهاد های متفاوت در برهه هایی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین الحرمین کربلای معلّا بود به کلّی بگسلد» . نه ، قطع رابطه نکردیم ، به کلی رابطه قطع نشد ، «و وسوسه ی خنّاسانی که در سالهای اخیر ، با شدّت و جدّیّت در پی بهره برداری از این تفاوت های نظری بودند ، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خللی وارد آورد . » ؛

اگر نشنیده بودم که بعضی ها تفسیر غلط و نامناسب میکنند ، نمیگفتم و باز نمیکردم این مطلب را . اما چون گاهی آدم میشنود که یک تفسیر غلط از کلام رهبر القا میشود در جامعه ، باید بگوییم ؛ این که این آدم ها بگویند:« آقا که فرموده است وسوسه ی خنّاسان ، خنّاسان آنهایی بودند که به آقای هاشمی ایراد میگرفتند ، یا انتقاد میکردند.» ؛ در حالی که متن ، روشن و شفاف است  ، آقا [رهبر] می فرماید که : « وسوسه ی خنّاسانی که در سال های اخیر ، با شدّت و جدّیّت در پی بهره برداری از این تفاوت های نظری بودند ، نتوانست در محبت شخصی و عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد» . یعنی خنّاسان می خواستند آقای هاشمی را از آقا[رهبر] دور کنند . آقا[رهبر] می فرماید که نه ، تلاش آنها مانع نشد و محبت آقای هاشمی نسبت به من از بین نرفت . این خیلی روشن و شفاف است . ببینید  گفته می شود المؤمن مرآه مؤمن ؛ولی ما گاهی واقعاً اینجور گرفتار میشویم ، که اگر خدای ناکرده از کسی عصبانی شدیم ، صد در صد نفیَش بکینم ، و اگر یک قدری خوشبین شدیم ، صد در صد تأییدش بکنیم . نه . مومن باید واقع بین باشد .مومن باید آینه باشد . المومن مرآه مؤمن را آدم های معمولی نگفتند ، اولیاء خدا گفتند . حجت است. آینه ، شفاف و صاف و واقع بین است . خوبی ها را به موقع خوب ببیند آدم ، عیب و اشکالات را هم اضافه و بزرگ نکند و همان اندازه که هست بگوید .

این خناسان ، البته در پای جنازه ی ایشان هم یک جمع کوچکی رحم نکرده بودند؛ واقعاً آن جمعیت سنگین آمده بودند ، تشییع جنازه ی باشکوه ، تاریخی و ماندگار ؛ ولی متأسفانه یک جمع معدود خناسانی میخواستند حرمت شکنی کنند پای جنازه ؛ یک شعارهایی را که در ارتباط با فتنه ی 88 به نفع فتنه گران بود داشتند مطرح میکردند ، اما بحمدالله سیل انبوه جمعیت اجازه نداد که آنها خودنمایی کنند و مراسم را به ناآرامی بکشانند و به حمد الله با آرامش پیش رفت .؛ خنّاسان ، کسانی بودند که سعی در تشدید اختلافات داشتند، نه آنهایی که دلسوزانه چنگ میزدند نزدیک کنند به همدیگر . التماس  کنند . خدا میداند دو مرحله حضوراً با ایشان صحبت که میکردم ، یک بار به ایشان گفتم که ، از یاران اصلی و میدانیِ امام ، غیر از شما و مقام معظم رهبری، کسی باقی نمانده ؛ معاذالله که بین شما اختلاف بیافتد . دلداری داده بود من را . گفت نگران نباش . نه ، ان شاءلله چیزی نیست  و ان شاءلله حل میشود . بار دوم گفته بود که اگر آقا هم من را رها کند ، من ایشان را رها نمیکنم . گفتم خب رها نمیکنید ، پس کمک کنید ، که کارها بهتر پیش برود . آنهایی که انتقاد میکردند و گله میکردند ، دو جور بود ، یک وقتی تخریب میخواستند بکنند ، اما یک وقتی واقعاً میخواستند نزدیک بشوند اینها به همدیگر . من بر همان مبنا و اساس ، از ایشان دعوت کرده بودم ، یک جلسه ایتشریف آورده بودند همینجا ، شاید خیلی از شماها یادتان است . که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی ، ایامی که من به عنوان امام جمعه در خدمت شما بودم ، یکبار دعوت ما را پذیرفتند تشریف آورده بودند در همین مصلّا صحبت کرده بودند. در هر صورت  تذکرات دلسوزانه و خیرخواهانه باید باشد و کمک بکند . نباید از این تذکرات کسی آزرده بشود.به عکس گاهی به بهانه ی حمایت و دفاع ، یک چیزهای خلاف واقع بگویند ، آنها اشکال پیدا میکند .

امروز  سالروز انتصاب مقام معظم رهبری به امامت جمعه ی تهران در سال 58 است . یعنی از پیروزی انقلاب ، یک سال نگذشته بود . 22 بهمن 57 انقلاب پیروز شد ، و امروز روزی در سال 58این انتصاب صورت گرفت . نمازجمعه ی تهران را چند نفر میخواندند  و همه امام جمعه ی موقت بودند . فقط مقام معظم رهبری امام جمعه ی اصلی بودند با ابلاغ رسمی که از امام در سال 58 دریافت کرده بودند . من یک جا در صحبت گفته بودم در شرایطی که شهید بهشتی زنده بود ، در شرایطی که مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی ، در تهران بود آن ایام ، در شرایطی که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی هم در تهران بود ، اما معذلک امام راحل به عنوان امام جمعه ی تهران ، مقام معظم رهبری را انتخاب کرد . بعد از صحبت، پشت سر ، یک بنده خدایی به من گفت که شما به این آقایان توهین کردید . گفتم چه توهینی؟ من گفتم این آقایان بودند ، امام، رهبر را معرفی کرد به عنوان امام جمعه ی اصلی ؛ خواستم بگویم پیام داشت . من و شما آینده را نمیدیدیم.ولی امام فکر آینده را میکرد . زمینه سازی برای آینده را داشت که تصمیم برای این اتفاق مبارک را اتخاذ کرده بود.حالا گاهی اگر کسی چیزی را ویا کسی را دوست داشته باشد ، نمیخواهد و حاضر نیست حرف حقی را هم بشنود ؛ این خطرناک است . اگر واقع بین باشد انسان ، باید واقعیات را شفاف ببیند و در برابر واقعیات هم اگر حالت انفعالی و انبساطی پیدا میکند ، هرچه میخواهد باشد ، بر اساس واقعیات باشد.

یکشنبه ، بیست و ششم دی ماه ، سالروز فرار شاه در سال 1357 . مقاله ی توهین آمیز روزنامه ی اطلاعات آن ایام در سال 1356 درباره ی  امام راحل ،که اصل مقاله به دست هویدای بهایی تهیه شده بود و با نظر مساعد شاه ، که حتی اشاره کرد که قدری تند تر باشد ، منتشر شده بود در آن ایام ، زمینه ی آغاز نهضت را به صورت جدی فراهم کرد . اصل نهضت از سال 1341 بود ، اما فراگیر شدن در جامعه ، به مناسبت انتشار این مقاله در قم طلاب و مردم  قم راهپیمایی کرده بودند ، که داخل همین هفته ی گذشته هم دیداری داشتند با آقا[رهبر] به تبع هرساله به مناسبت 19 دی ماه 1356 .مردم قم در 19 دی ماه 1356 که به دفاع از امام و مرجعیت به خیابان ها آمده بودند ، و مأمورین هم به فرمان شاه مردم را به مسلسل بستند و جمعی به شهادت رسیدند  ، و اربعین شهدای قم ، تبریز حرکت کرد ؛لذا امام راحل فرمود: قم قهرمان ، تبریز غیور؛یعنی تبریز بعد از قم به غیرت آمده بود . مشهد بیدار شده . این سرایت کرد به سایر استان ها ، زمینه ی فروپاشی نظام فراهم شد تا در 26 دی 1357 ، شاه ناچار به فرار کردن از ایران شد . در ظرف این یک سال ، دو سه تا دولت عوض شده بودند ، دولت جمشید آموزگار ، جعفر شریف امامی ، یک ارتشی ژنرال ازهاری را هم آورده بودند ، کاری نمیتوانست از پیش ببرد ؛ آخرین توطئه ی نظام شاهنشاهی این شده بود که شاپور بختیار را آوردند . شاپور بختیار عضو جبهه ی ملی بود ؛ به بهانه ی اینکه جبهه ی ملی ، چون از مخالفین شاه بودند ،حالا هم که شاه ، امضا کرد که شاپور بختیار بشود نخست وزیر ، پس شاه دارد کوتاه می آید ، پس مردم هم کوتاه بیایند ، و انقلاب سرکوب بشود. ولی هشیاری امام ، و ملت ، ادامه ی راه را پیش برد تا به فروپاشی نظام منتهی شده بود.

دوشنبه سالروز شهادت شهید مظلوم نواب صفوی ، شهید طهماسبی ، شهید واحدی ، شهید ذوالقدر در سال 1334 .

همچنین سالروز شهادت آیت الله سید مهدی حکیم در سال 66 به دست بعثیون خبیث .

در باره ی نواب صفوی ، مقام معظم رهبری می فرمود: اساس سخن نواب ، یعنی منطق حرکت نواب این بود که اسلام باید زنده شود ، اسلام باید حکومت کند ، و این کسانی که در رأس کار هستند ، صالح نیستند ، مسلمانی شان مسلمانی نیست ؛ آقا [رهبر] میفرمود: آن چنان در من سخنان نواب نفوذ کرد ، که دلم میخواست همیشه با او باشم . درود خدا بر او باد . رحمت و رضوان الهی بر او باد . خدای منان ، او و همه ی شهداء مجاهدان فی سبیل الله را با اولیاء خود محشور بگرداند .

چهارشنبه روز هوای پاک و روز حمایت از غزه می باشد .
در دیدار با مردم قم ، در همین هفته ی گذشته ، آقا[رهبر] کنایه ای به آنجا داشتند که بعضی ها داشتند آمریکایی ها را بزک میکردند که آمریکایی ها خوش اخلاقند و زیبا هستند ، فرمودند: وزیر خارجه ی به اصطلاح خوش اخلاق آمریکا ، در نامه ی خداحافظی به دولت بعدی آمریکا توصیه میکند که تا میتوانید به ایران سخت بگیرید و تحریم ها را حفظ کنید ، زیرا با سخت گیری میتوان از ایران امتیاز گرفت . آقا[رهبر] فرمود: آیا اینها دشمن نیستند؟ اینها که وعده داده بودند که شما اگر غنی سازی را کوتاه بیایید ، ما با همدیگر آشتی میکنیم . آشتی معنایش این است؟ درود خدا به امام،در مورد خباثت آمریکا میفرمود ارتباط ملت ایران با آمریکا ارتباط میش و گرگ است . شیطان بزرگ معرفی میکرد . فساد آمریکا عالم گیر است . آقا[رهبر]در ادامه فرمود: هدف اصلی از تحریم ها ایجاد مشکلات اقتصادی و فشار بر مردم و جدا کردن مردم از نظام است و حتّی در برداشتن تحریم ها نیز به گونه ای عمل میکنند که مشکلات باقی بماند . اینها آیا باز دوستند؟ ؛ ببینید ، اینها بود که رهبر از دو سه سال قبل تأکید بر اقتصاد مقاومتی داشتند . ولی متأسفانه جدی گرفته نشده . تازه الان اخیراً برخی از مسئولین میگویند که بله ، راست است ، اقتصاد مقاومتی چاره ی کار است ، و باید عمل کنیم ؛ خدا کند که عمل کنند . اگر از سالهای قبل ، رهبر تأکید بر اقتصاد مقاومتی داشتند ، چون مثل امام راحل ، دشمن را خوب میشناختند ، و از دشمن مأیوس بودند ؛امید امامت و ولایت ، بعد زا توکل به خدای رحمان ، به خود ملت است ؛ باید کاری کنیم که مقاوم بشویم و از درون بتوانیم روی پای خود بایستیم و رشد کنیم . بعد هم در ادامه فرمود: نباید مردم دچار بیکاریو رکود باشند ، و مسئولان فقط حرف بزنند . از حرف بگذرید ، به عمل برسید . امسال را فرمود اقتصاد مقاومتی ، اقدام و عمل ؛ حالا در قسمت سه ماهه ی پایانی سال هم آقا می فرماید: نباید مردم دچار بیکاریو رکود باشند ، و مسئولان فقط حرف بزنند .حالا بعضی ها هم توقع ندارند ما اینها رابازخوانی کنیم! . خدایا والله و بِالله ، نه با این بازخوانی ، چیز مادی نصیب ما میشود ، نه والله . بلکه اخم و تخم میکنند ، و وتوقع این حرف ها را از ما ندارند . ولی دلم برای این میسوزد که ظرف سه روز ، تنها شهرستان قائم شهر ، در یک سال 1365 ، بیست و شش نفر آدم ، جوان ، جان دادند ، شهید شدند ؛ این نظام یک چنین پایه ای دارد . یک چنین ریشه ای دارد . اگر کسی میتواند اقتصاد مقاومتی عمل بکند ، بماند در صحنه ، اگر نمیتوانند ، فرصت را به دیگران بدهند ؛ چون این ملت ، مصیبت دیده ، زجر دیده ، رنج کشیده . والله که علیه دولت نمیخواهیم حرف بزنیم ؛ بلکه میخواهیم دولت را تکان بدهیم ؛ حرکت کند ، راه را بهتر بشناسد . اگر درست عمل کند والله دستشان را می بوسیم .

محصولات باغی مازندرانی ها آسیب دیده در اثر سرما ، الآن باید کامیون کامیون برود کجا؟ارومیه! خب چرا؟ اگر واقعاً مازندران از جمله مراکز محصولات مرکباتی کشور است ، چرا نباید آن کارخانجات تبدیلی همینجا باشد؟

اقتصاد مقاومتی ، برنامه ریزی میخواهد ، آدم بداند اولویت با یچست . چه کار باید بکنیم ، همه ساله سرما نمی آید ، اما اگر بیاید چه؟ خب سال 86 داشتیم آن سرمای شدید و برف و یخبندان را ؛ هر چند سال ممکن است این اتفاق بیافتد ، اما تدبیر و برنامه ریزی برای اینکه خسارت کمتر بشود ، که کشاورزان و باغداران ، خسارت کمتر ببینند ، متأسفانه کمتر اتفاق میافتد .

خب ؛ در روستای کشکا ، نزدیک دانشگاه آزاد قائم شهر ، تا به حال مسجد نداشتند ، دارند مسجدی میسازند ، مومنینی گاهی دلشان میخواهد که اگر مسجدی جایی دارند میسازند کمک بکنند ، اگر مایلند کسی کمک کند به احداث بنای مسجد ، میتواند خودش برود سری بزند به آن روستا ببیند آنجا مومنین چه میکنند و چه نیاز دارند ، هیئت امنا را ببیند و کمک بدهد به آنها .

(((به تبع هر هفته ، خطبه های حضرت آیت الله معلمی مزّین به نام شهدای شهرستان است که سالگرد شهادت آنان هفته ی گذشته بوده است و اینبار 26 نفر از جوان های صرفاً شهرستان قائم شهر که از 22 دی 1365 تا 24 دی 65 ظرف سه روز به شهادت رسیدند  )))
نثار ارواح این عزیزان و همچنین نثار روح مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی صلواتی هدیه بفرمایید.

{{ بسم الله الرّحمن الرّحیم  وَالْعَصْر إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم}}
پایان خطبه دوم//

 

مطالب مرتبط

دکتر یدالهی«مدیر کل ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی» با حضور در دفتر امام جمعه قائم شهر ، با آیت الله معلمی دیدار کردند + تصاویر

پیش از ظهر چهارشنبه مورخ 17 اردیبهشت 1404 ، دکتر یدالهی«مدیر کل ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی» با حضور در دفتر امام جمعه قائم شهر

ادامه مطلب

کاروان زیر سایه خورشید(خادمین حرم مطهر امام رضا«ع») با در دست داشتن پرچم بارگاه مقدس ثامن الحجج«ع» و حضور دفتر امام جمعه شهرستان قائم شهر با آیت الله معلمی دیدار کردند + تصاویر

پیش از ظهر چهارشنبه مورخ 17 اردیبهشت 1404 ، کاروان زیر سایه خورشید(خادمین حرم مطهر امام رضا«ع») با در دست داشتن پرچم بارگاه مقدس ثامن

ادامه مطلب