جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خطبه های نمازجمعه قائم شهر – آیت الله معلمی – هجدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و چهار

خطبه اوّل :

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ سلامٌ علیکم جمیعاً و رَحمَهُ اللهِ و برکاتُه… ؛ أعوذُ بِلّله مِنَ الشَیطانِ الرَّجیم . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ . لا حولَ وَلا قُوَّهَ إلّا بِللّه ألعَلی العَظیم . حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل ، نِعمَ المولَی وَ نِعمَ النّصیر . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ . ألصّلاهُ وَ السّلامُ عَلی سَیِّدِ النَّبیین ، حَبیبِ إلهِ العالَمینَ أبِی القاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد و علی عِطرَتِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ أجمَعین . قالَ الحَکیمُ  فی کِتابِهِ الکَریم : {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ؛  فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ؛ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم }}

امیدوارم خدای رحمان در این مظنّه ی استجابت دعا ، همه ی ما را مشمول رحمت و رضوان و مغفرت بی پایان خود قرار بدهد . استغفار ما را به درگاه خود پذیرا باشد . استغفرالله ربّی و أتوبُ إلیه.گذشتگانمان را ببخشد و بیامرزد . هدیه نثار ارواح کلّیه ی گذشتگان اهل ایمان ، حق داران جمع نمازگزاران ، شهداء گرانقدر و امام راحل ، همه باهم صلواتی هدیه فرمایید .

نثار روح عالم مجاهد و مظلوم در بند و به شهادت رسیده ، علّامه شیخ نمر باقر هم یک صلوات دیگر را هدیه فرمایید. اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ؛

در ارتباط با این سوره ی مبارکه ، سوره ی کوتاه ، کوتاه ترین سوره ی قرآن ، اما بلندترین آیات الهی در همین سوره ی کوتاه نهفته است ، دو سه جلسه در خطبه های اول نماز بحث داشتیم.در ادامه ی مباحث و مطالب ، نکته هایی را از همین سوره ،  امروز تقدیم محضر شما مومنین می کنم . در سوره ی قبل که مذمّت تارکین نماز ، تارکین زکات ، {{وَیلٌ لِلمُصَلّین}} بوده در سوره ی قبل ، در این سوره ی بعد ، خدای رحمان با این تعبیر که {{ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}} به شما کوثر دادیم نماز بگزار . و شتر قربانی کن ، یا بر حسب احتمالی ، {{ وَانْحَرْ}} ، موقع ورود به نماز ، موقع تکبیره الإحرام و لحظات گفتن هر الله اکبر دستها را تا نحر گاه بردار ؛ {{وَانْحَرْ}}بعضی از مفسّرین احتمال دادند منظور بالا آوردن دست موقع گفتن الله اکبر باشد .لذا بر همان اساس ، بالا آوردن دست ها برای نام خدا و یاد خدا خواهد بود . اگر ما غیر از خدا ، اولیاء خدا را صدا می زنیم ، دست ها را ما با حُسن نیت بالا بیاوریم ، دیگران بهانه میگیرند علیه ما .که اینها نعوذ بللّه مشرکند . دست را برداشتن ، به دعا و به یاد خدا و مخصوص ذات اقدس اله است . این یک احتمال است . حالا بنده نمیخواهم بگویم اگر ما گفتیم یا حسین ، یا علی ، یا عباس ، دست را بلند کردیم ، آنطور که میگویند ، دستها را بیاورید بالا ، بگویید یا زهرا  ، این عمل شرک است.اما نکته را دقت کنید :آنهایی که میخواهند به ما ایراد وارد کنند ، میگویند ، از آنجا که مفسّرین گفته اند موقع الله اکبر دست را بیاورید بالا ، موقع دعا دست را بیاورید بالا و از خدا مسألت داری دست را بیاور بالا ، و حال اینها دیگری از خدا را صدا میزنند و دست را می آورند بالا ؛ عیب میگیرند علیه ما . ؛ حال ممکن است کسی بگوید که خب بگذارید عیب بگیرند ؛ نه! ؛ آخر چه کسی به ما دستور داده؟،کدام امام معصوم به ما دستور داده که ما موقع گفتن یا حسین دستها را بیاوریم بالا؟عذر میخواهم . مثلاً یک مداح دارد میگوید . اما این مداح هم نمیگوید فلان امام معصوم گفته این کار را بکن . وقتی که ما از ولیّ خدا ، حجت خدا دستور نداریم ، به دلخواه خودمان ، موقع گفتن یاحسین و یا علی و یا احمد ، دست را بیاوریم بالا ، دیگری هم دارد ایراد میگیرد علیه ما . اینجا عقل اقتضا میکند انسان بهانه به دست غیر ندهد . خب این یک نکته ای بود که بماند . « ذَکرَ فی هذه السوره أنّهم إنفَعَلو ذلک» ، آن ها اگر چه نماز را بی اعتنایی کردند و زکات را نپرداختند و پیغمبر را تکذیب کردند مشرکین مکه و کفار ، « و کذّبوه فإنّه یُعطیه الخَیر الکثیر» . اما خداوند به او یعنی پیغمبر ، خیر کثیر عطا کرده است . «وَ أمَرَهُ بِصَّلاهِ وَالنَّحر» خدا اورا امر کرد که نماز بگزارد و شتر قربانی کند یا موقع گفتن الله اکبر دستها را بالا بیاورد .  کوثر ، معنای لغوی اش خیر کثیر . در لغت قبل از خیر کثیر ، چیز متراکم و انباشته را کوثر میگفتند . چیز پُرپُشت را کوثر میگفتند . عطا کننده ی پُرخیر را کوثر میگفتند.کوثر ، به این مفهوم که قدر و قیمت زیاد دارد،یا نه ، به این دلیل که خودش زیاد است به او کوثر میگویند ؛ برخی احتمال دادند متاعی ممکن است زیاد نباشد ، اما همان کم اش قدر و قیمت بالایی دارد . مثلاً فرض کنید یک وقت آهن را یک انبار انباشته میکنیم ، اما طلا ، یک شمش کوچک ، در برابر آن انبار آهن . این کم است ، ولی کثیر است ، آن زیاد است ولی قدر و منزلتش نه به اندازه ی آنچه که کوثرش بخوانند. این یک احتمال معنای کثیر . خلاصه یک احتمال برمیگردد به اینکه کثیر از نظر حجم ، یا نه ، کثیر از نظر ارزش و از نظر قدر و قیمت .  آیا کثیر از نظر فراوانی ، یا از نظر قیمت . آیا واقعاً معنای کثیر ، قرآن و پیغمبر است و نبوّ ت و شفاعت پیغمبر ؟ که خدا به پیغمبر فرمود {{ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}} ؛ یکی گفته که خدا به پیغمبر قرآن داد . یکی گفت که خدا به پیغمبر نبوّت داد ، {{ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}} ؛ یکی هم گفت خدا به پیغمبر شفاعت داد . پس {{ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}} ؛ یا اصحاب باوفا به پیغمبر داد ،{{ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}} ؛ مرحوم مجلسی یک تعبیر بسیار زیبایی دارد . میفرماید :«فَقَد أعطاهُ الله ألخَیرَ الکَثیر فی الدُّنیا وَ وَعَدَهُ الخَیر الکَثیر فی الآخره».خداوند هم در دنیا به پیغمبر خیر کثیر داد و هم وعده ی خیر کثیر برای آخرت داد . «وَ جَمعُ هذهِ الأقوال » یا «وَ جَمیعُ هذهِ الأقوال » « تفصیل للجمله التی هی الخیر الکثیر فیالدارین» ؛ اگر خیر کثیر که خدا به پیغمبر داد هم مال دنیا ، هم مال آخرت باشد ، همه ی اینها را در بر میگیرد . این یک نکته . خب هست در روایات که کوثر ، نهری است در قیامت در بهشت.همه ی چشمه های بهشتی جریان پیدا میکند داخل یک نهر یا یک حوض . « قیل هو حوض النبی ص الذی یکثر الناس علیه یوم القیامه » . مردم فراوانی کنار این حوض اجتماع میکند . عطا و أنَس هردو نقل کرده اند گفته اند ، «َبینا رسول الله ذات یومٍ بَینَ أظهُرِنا»پیغمبر روزی در کنار ما بود و ما مقابلش بودیم؛«إذ اٌقفیَ إقفاءً» . لحظه ای حالت وحی بر پیغمبر دست داده بود . «ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ» آنگاه به حالت عادی برگشت «مُتِبَسّماً» خندان . تبسّم بر لب. أنس میگوید من گفتم : «فقلتُ ما أضحِکَکَ یا رَسول الله»چه چیزی موجب شد که میخندی پیغمبر خدا؟ «قال اُنزِلت عَلَیهِ سوره» پیغمبر فرمود سوره ای بر من نازل شد . «فَقَرَأ  سورهَ الکوثر» آنگاه سوره کوثر را پیغمبر تلاوت کرد . «ثُمَّ قال: أتَدرونَ مَا الکوثر؟» آیا میدانید کوثر چی ست؟«قُلنا الله وَ رَسولُهُ أعلَم» ، میگوید ما گفتیم خدا و پیغمبر خدا بهتر میدانند . «قال : قَالَ فَإِنَّهُ نَهْرٌ وَعَدَنِیهِ» نهری است که خداوند وعده داد مرا « وَعَدَنِیهِ رَبّی خَیراً کَثیرا»نهری است که خیر فراوان دارد ، « هوَ حوض ترد علیه أمتی یوم القیامه » ورود پیدا میکنند امّتان من بر این حوض فردای قیامت ، «آنیَّتُهُ عَدَدُ نُجوم السّماء» . ظرفی که کنار این حوض برای استفاده ی از این آب حوض کوثر قرار میدهد خدای رحمان به تعداد ستارگان آسمان ، فراوان . همان روایتی که رسول خدا فرمود : «إنّی تارکٌ فیکم الثِّقلَین ، کِتاب الله وَ عِترَتی ما إن تَمَسَّکتُم بهما » من دو تا امانت میگذارم ، کتاب خدا و عترت من ، اگر به هردو تمسّک داشته باشید ، «لَن تَضِلّوا بَعدی فَإنّهما لَن یَفتَرِقا حتّی یَرِدا عَلَیَّ الحوض» هردو برمیگردند به من در روز قیامت کنار حوض . کنار حوض به من برگشت خواهند داشت .هم کتاب و هم عترت . اما حقیقت امر این است که همه ی آن چه که گفته شد خدا به پیغمبر داد ، و میتواند مصداق خیر کثیر باشد . اما یک قرینه ای در خود این سوره وجود دارد .قرینه یعنی نشانه ، علامت، إماره. ببینید وقتی که همه ی مفسّرین قبول دارند لحظه ای که پسر دوم پیغمبر ، عبدالله ، اولی که قاسم بود و فوت شده بود . دومی که فوت شده بود ، دیگر پیغمبر فرزند پسر نداشت بدخواه و دشمن ، پیغمبر را أبتر می خواند . عاص بن وائل هم دم در مسجد با پیغمبر صحبت میکرد ، دوستانش از او پرسیدند با چه کسی حرف میزدی؟ برای اینکه آنها را متقاعد کند ، توهین کرد به پیغمبر گفت با این أبتر حرف میزدم.أبتر در لغت به معنای حیوان دم بریده . الاغ را اگر دم بریده بودند ، میگفتند ابتر است . به این نسبت ، آدمی که پسر نداشت میگفتند ابتر است .بعد از خود کسی را برای نسل خودش ندارد. هم نوعی مسخره بوده و توهین . وهم میخواستند آن معنا را هم برسانند که بعد از خود کسی را ندارد .  لذا عاص بن وائل پسر عمرو عاص معاویه ، اوپیغمبر را ابتر خوانده بود .وسخن به گوش رسول خدا رسیده بود . پیغمبر هم انسان است و آزردگی پیدا کرده بود  . خدای رحمان این سوره را نازل ساخت . {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ؛ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ}} ما به تو کوثر دادیم . تو را ابتر میخوانند؟ببینید ، ابتر میخواندند چون اولاد پسر ندارد .پس بعد از خود نسلی از خودش ندارد . حالا که خدا میفرماید ما به تو کوثر دادیم ، پس پیداست علاوه بر نبوّت ، علاوه بر قرآن ، علاوه بر امّتان خوب ، کوثر دادیم ، نسل و ذرّیه به تو میدهیم . از وجود دخترت فاطمه ، صدیقه ی اطهر . {{  إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ؛ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ؛ إِنَّ شَانِئَکَ}} بدخواه تو ، دشمن و مبغض تو ، او ابتر است . آن دشمن چه گفته بود؟ گفت پیغمبر پسر ندارد ، ابتر است . خدا میفرماید ما به تو خیر کثیر دادیم ، او ابتر است . الله اکبر . شما ببینید ، بنی امیه تعدادشان خیلی زیاد هم بود . بدخواهان و دشمنان اهل بیت پیغمبر ، تعدادشان زیاد هم بود ، اما در واقعه ی عاشورا ، از بنی هاشم ، امام زین العابدین مانده بود .یا حدّ اکثر بگوییم امام باقر سه ساله هم مانده بود ، ولی امروزه به عنایت حضرت حق ، گوشه و کنار دنیا میبینید ذرّیه ی علی و زهرا وجود دارد همه جا ؛ هند ، پاکستان ،گوشه و کنار عالم، سادات وجود دارند ، اما از بنی امیّه کجا نشانی یافت میشود؟بلی . نسل و دودمان هستند ، اما با نام و نشان نیستند؛بی نام و نشان .ادامه دهندگان جریان بنی امیّه وجود دارند .که امام صادق سلام الله علیه فرموده بود : جبرئیل آمد و پرچم حق را کاشت ؛ «فَوَکَزَها» کوبید ، پرچم حق را مقابل ما «وَ جاء إبلیسُ بِرایَهِ الباطل » ابلیس پرچم باطل را آورد ، « فَوَکَزَهَا بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ»دربرابر بنی امیه و ادامه دهندگان راه و رسم آنان پرچم باطل را کوبید و ادامه میدهند عده ای مسیر پرچم ابلیس را .

از همان تبار ابوسفیان و ابولهب ، امروزه میبینید که در عربستان بر سر مردم بی دفاع و بی گناه چه می آورند ؛ و واقعاً وحشی گری آل سعود یک سمت ، خباثت و بی حیایی و وحشی گری مُدرن امروزی جهان غرب از سمت دیگر…. ؛ در همین قضایایی که اتفاق افتاد ، شورای امنیت سازمان ملل میاید محکوم میکند ایران را که چرا به مراکز و اماکن دیپلماتیک تعرّض شده . هرگز در همین قطعنامه یا در قطعنامه ی دیگر ، چهل و هفت نفر مسلمان شیعه و سنی را یکجا کشتن و سر بریدن در داخل عربستان سعودی را اصلاً مطرح نمیکنند . انسان و آدم برای آنها ارزش ندارد . گرچه واقعاً قضیه درست و کامل مشخّص نیست در این موضوعی که عرض میکنم ، ولی فرض کنیم عده ای از جوانان شاید مثلاً عصبانی شده بودند از این خبر و تعرض کردند ، و ممکن است عوامل فتنه از سر و صدا و تظاهرات جوانان متدیّن سوء استفاده کرده باشند و یک تعرّض و تخریبی صورت گرفته باشد . حالا اگر تخریب بوده ، آیا تخریب دیوار و تخریب اتاق ، این اندازه اهمیت دارد که شورای امنیت محکوم کند و قطعنامه صادر بکند ، اما آنجا که چهل و هفت نفر آدم را که بی حیا ها خودشان پذیرفتند که اینها محاکمه ی درست و عادلانه ای نداشتند ، یعنی امکان اینکه وکیل داشته باشند ف دادگاه علنی برای آنها تشکیل شده باشد نبود برایشان . اگر داخل ایران یک جاسوس دستگیر بشود ، آناً شیوَن و بَلوا ، فریاد میزنند نقض حقوق بشر است که فلانی را بازداشت کردید و آزادش نمیکنید.ولی آنجا چهل و هفت نفر را گردن زدن و ترور کردن و کشتن،آبی از آب تکان نمی خورد در دنیا . چرا؟ برای خاطر اینکه آل سعود ، مأمور اجرای فرمان و اشاره و دستور خود شیطان بزرگ است . از گذشته ی دور ، از روزگار رسول خدا تا به امروز ، این جریان ادامه دارد . قصّه از این قرار است . پروردگارا شرّ این آل خبیث ، آل شرور را از سر مومنین کوتاه بگردان. {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ  اللَّهُ الصَّمَدُ  لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ  وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ }}   پایان  خطبه اول-

 

 

خطبه دوم :

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ  الصّلاه والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقهِ الطّاهره سیّدهِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنهِ أجمعین و علی  علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجه القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا. صلوات…

خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی ، به پرهیز از گناه و انجام واجبات ، تأکید و سفارش دارم ؛ امیدوارم خدای رحمان ، آنی و لحظه ای ما را از یاد خودش غافل نسازد . غفلت از یاد خدا اساس گرفتاری انسان را فراهم می سازد . داخل این هفته ی گذشته ، سمینار دو روزه ی ائمه ی جمعه ی کشور ، آغازش در محضر مقام معظم رهبری ، اتفاق افتاد. بیانات روشنگر و حکیمانه ی ایشان مثل همیشه در دو بخش ، بخشی مربوط به نماز جمعه و بخشی هم در ارتباط با انتخابات بوده ؛ البته اشاره هم فرمودند که تا برگزاری انتخابات فرصت است ، و گفتنی های دیگر را در آینده وعده فرمودند بیان کنند . نماز جمعه را قرارگاه ایمان خواندند . حقیقت هم همین است . یعنی نمی شود انسان مواظبت به نماز جمعه داشته باشد ، نعوذ بللّه بی ایمان باشد . یا نمی شود از آدم های بی ایمان توقّع آمدن به نمازجمعه را داشت. ایمان است که انگیزه میشود ، میکشاند و می آورد و اینجاست که ایمان باید باروَر و تقویت بشود . نمازجمعه قرارگاه ایمان و تقوا و بصیرت . هم مباحث اعتقادی و اخلاقی و رفتاری ، و هم مباحث بصیرتی و معرفتی در امورات اجتماعی ، یا سیاسی . در برابر جنگ اعتقادی و جنگ فرهنگی و جنگ سیاسی که دشمنان به راه می اندازند باید قرارگاه ایمان ، میعاد گاه مومنین ، محل بصیرت افزایی و محل تقویت ایمان باشد .من به این مناسبت یک روایتی را هم تقدیم شما مومنین میکنم . « جاء نَفَرٌ من الیهود إلی رسول الله» جمعی از یهودی ها یک روزی آمدند خدمت پیغمبر ، « فسأله أعلمهم عن مسائل » داناترین یهودی های آن جمع از پیغمبر سوالاتی داشت . « فکان فیما سأله » در میان مسائلی که دانای یهودی از پیغمبر خدا پرسیده بود ، گفته بود: «  أخبرنا عَن سبع خصالٍ» ، ما را خبر بده از هفت خصلتی که «أعطاکَ الله مِن بین النبیین »در میان پیمبران ، پیغمبر خاتم هفت خصلت دارد که دیگران به این ویژگی معرفی نشده بودند « و أعطی أمتک من بین الأمم» ، «فَقالَ رسولُ الله فَقالَ رسول الله أعطانی الله فاتحه الکتاب » ، یکی از امتیازات پیغمبر آخر الزمان ، فاتحه الکتاب است، که اُمّ الکتاب و اساس القرآن است . یعنی اگر الآن مقاله و کتابی می نویسند ، میگویند اول چکیده ی بحث و خلاصه و فشرده ی بحث را می آورند ، اگر قرآن را بخواهند خلاصه گیری کنند ، خلاصه ی قرآن در سوره ی مبارکه ی فاتحه الکتاب است . «والأذان».اذان را سایر انبیا و سایر اُمَم نداشتند.اذان ،بندگان خدا را دعوت به عبودیت و بندگی کردن ؛ اینها از امتیازات پیغمبر آخر الزمان است . «وَالجماعه فی المسجد »جماعت در مسجد برای عبادت خدا ، از امتیازات اسلام و پیغمبر اسلام است . «وَ یوم الجُمُعَه» واجتماع بزرگ جمعه از امتیازات پیغمبر اسلام است . «وَالصّلاهُ عَلی الجنائِز»نماز میّت با این سبکی که ما داریم در اُمّتان پیشین نبود . «وَالإجهارُ فی ثلاث صلوات» ، سه نماز ، قرائت و حمد و سوره اش را به جهر خواندن ، یعنی صدایی که جوهره اش نمایان باشد یعنی نماز صبح و مغرب و عشا ؛ که مشهورند به صلاه جهریه . اما نماز ظهر و عصر إخفاتیه است ، حمد وسوره در قرائت ، بی صدا خوانده میشود . «قال صَدَقت» آن یهودی گفت که راست گفتی ، «فَما جَزاءُ مَن فَعَل؟» اُمّتان شما اگر اطاعت بکنند و به جا بیاورند ، چه پاداشی خواهند داشت؟ ؛ اینجا روایت طولانی است ، به همین خاطر صِرفاً قمستی را که به نمازجمعه مختص است عرض میکنم . «وَ أمّا یوم الجمُعه، فَیَومٌ یَجمَع الله فیه الأوّلین و الآخِرین» جمعه روزی است که قیامت و حساب و کتاب عرصه ی محشر، در این روز آغاز میشود . «فَما مِن مؤمنٍ مَشا فیه إلی الجُمُعَه» هیچ مومنی روز جمعه قدم برنمیدارد برای رفتن به نماز جمعه ، «إلّا خَفَّفَ الله عَلیهِ أهوال یَوم القیامه» ، مگر اینکه خدای رحمان ، هول و هراس یوم قیامت را بر او تخفیف می دهد . مومنی که مقید به حضور در نماز جمعه باشد ، « خَفَّفَ الله عَلیهِ أهوال یَوم القیامه» ، این أهوال ، از هراس و وحشت است .  خداوند وحشت روز قیامت را تخفیف میدهد برای او . « ثُمَّ یُأمَر بِهِ إلی الجَنّه» آنگاه خدای رحمان ، بعد از تخفیف دادن هراس قیامت ، دستور میدهد که این مومن اهل جمعه را به بهشت ببرند .

بخش دوم مباحث مقام معظم رهبری ، درباره ی انتخابات . جمله ای که قبلاً بیان کرده بود . اما عده ای از سیاسیون روی این جمله فراوان در طول این مدت مانور میکردند . آقا فرموده بود: رأی مردم حقّ النّاس است . خب این جمله را آقا کی فرموده بود؟ در پایان انتخابات نود و دو برای ریاست جمهوری . فاصله برای اینکه به دور دوم بیافتد خیلی کم بود ، خب طبیعی بود که کاندیدا ها به دنبال اعتراض و شکایت باشند. که برای مثال به دور دوم کشیده بشود. در این شرایط آقا قرص و محکم فرمود رأی مردم حق الناس است . حالا این را در طول این مدت بعضی از جریانات سیاسی ، و بعضی از افراد ، تکرار میکردند و مانور میکردند که رأی مردم حق الناس است ، حضرت آقا این را شرح داد و فرمود که : این حرف ، حرف درستی است ، رأی مردم حق الناس است و تنها موردش هم مورد شمارش آراء نیست . موقع اینکه رأی را از صندوق در می آورند و میخوانند و لیست و جمع بندی میکنند باید امانت دار باشند ، بله ، اما جای دیگر هم حق الناس مصداق دارد . پذیرفتن نتیجه ی انتخابات حق الناس است .مقاومت کردن در برابر رأی مردم خلاف است . آقا فرمودند: پذیرش نتیجه ی قانونی انتخابات ، حق الناس است ، ضدّ کاری که در سال هشتاد و هشت انجام شد . یعنی آنها داشتن حق الناس را ضایع میکردند ؛ وقتی که چهل ملیون رأی را میگفتند باطل کنید ، خب چهل ملیون رأی بود ! مجموع کسانی که آمده بودند به چه این سمت و چه آن سمت رأی دادند ، چهل ملیون نفر بودند ؛ یک انتخاباتی که چهل ملیون نفر در آن شرکت کردند ، بیایند بگویند  باطل!  یعنی هم رأی این سمت باطل و هم رأی آن سمت باطل ! پس مجموعاً چهل ملیون رأی باطل بشود . فرمود آن هم حقّ الناس بوده و می خواستید باطل کنید! چرا آنجا را نپذیرفتید؟! آنجا را که نصیحتتان میکردیم . آنجا را که مماشات میکردیم .مدارا میکردیم . آنجا حق الناس نبود؟ حالا یک جا اگر به سود شماست ، اینجا را مثلاً تنها مانور کنید؟! ؛ حضرت آقا در ادامه هم فرمودند: یک حرف منکر برای ابطال رأی چهل ملیونی .مُنکر و مُتنکر هم تعبیر داشت . منکر یعنی نادرست . منکر یعنی باطل ؛ یک حرف نادرست ، یک حرف ناپسند و باطل را مطرح کردند برای ابطال چهل ملیون رأی! فرمود : بنده با اینها خیلی مماشات کردم . اما بنا بر این نبود که گوش کنند . یعنی از پیش گویا تصمیم گرفته بودند یا به آنها دستور داده بودند ، إلقا کرده بودند که مماشات را تحمل نکنند ؛ مدارا را اعتنا نکنند . همچنان بر طبل باطل بکوبند. بعد فرمودند :« من واقعاً نمیدانم خسارت های هشتاد و هشت که هنوز جبران نشده تا کی جبران میشود .» ؛ ببینید ، یک وقتی اگر بنده و امثال بنده میگفتیم ، فتنه ی هشتاد و هشت نباید فراموش بشود ، یکی صدا میزد ای آقا ، اکنون سال همدلی است و دارد آرامش میشود ؛ سال همزبانی دولت و ملت است . چرا این حرف ها را میزنید؟ . الآن حجّت زمان ما ، ولی امر ما {{یا ایها الذین آمَنو أطیعو الله و أطیعو الرّسول وَ اولی الأمرِ مِنکُم}} ، آیا این اولی الأمر در روزگار ما مصداق دارد یا ندارد ؟ اگر مصداق دارد چه کسی سزاوار تر از فقیه عادل ؟حال ببینید اگر ما در روزگار خود امامان معصوم بودیم . خب شرایط جامعه و شرایط سیاسی و اجتماعی ، یا مشابه همین شرایط بود یا بدتر از این شرایط پیش می آمد. کدام سمت می خواستیم بایستیم؟در کنار حجت خدا می ایستادیم یا نمی ایستادیم؟امروزه هم حجت خدا  نمایان است برای ما . در سیمای فقیه عادل ؛ در جایگاه نیابت . ببینید ، مومنین ، قبل از پیروزی انقلاب ، اعتقاد همه ، به اصطلاح نرخ شاه عباسی بود که فقیه عادل ، شأنیت نیابت عامّه از امام زمان را دارد . نیابت عامّه ، نه نائب خاص. ولی وقتی که هشتاد و چند نفر فقیه عادل بنشینند و رأی بدهند به فقیهی به عنوان امامت و ولایت ،این میشود حجت بر همگان . اگر حجت را قبول داریم ، همه جا باید بپذیریم . نه آنجا که صرف ما میکند را بپذیریم و آنجا که صرف ما نمیکند زیر بار نرویم ، میشود نؤمنُ بِبَعض و نَکفُر بِبَعض . پناه بر خدا ، نعوذ بللّه . بعد فرمود که : «حفظ امانت یکی دیگر از موارد حق الناس.»اینکه افرادی که رأی را جمع آوری میکنند و شمارش میکنند ، امانت دار باشند ؛ اندک تخلف آنها خیانت در امانت است .  به ملاحظه ی هیچ کس ، به ملاحظه ی هیچ عنوان ، اعضاء سر صندوق و اعضاء شمارشگر ، حق ندارند یک رأی را هم کم و یا زیاد کنند . این زعم که فلان کس فلان جایگاه و منصب را دارد ، اگر رأی او کم بشود ، بد میشود ؛ اینها وسوسه های شیطان است . حجت خدا دارد به ما این را میگوید . یک نکته ی بسیار جالبی را فرموده بود آقا . فرموده بود که موقع نوشتن قانون اساسی ، یک عده ای میگفتند که حکومت اسلامی است، حکومت اسلامی نیازی به انتخابات ندارد .باید ولی امر ، مسئولین را نصب بکند . مثلن ، رئیس اجرایی کشور را ، رئیس جمهور را ، یا نخست وزیر را ، تحت هر عنوانی ولی امر نصب بکند و نیازی به انتخابات نباشد ؛ می فرمود خود امام راحل تأکید کردند به صورت جدّی که باید اداره ی کشور به آراء مردم متکی باشد . که در آن صورت مردم احساس دین و تکلیف بکنند ، این نظامی که به رأی خودشان ، یعنی رئیس جمهور و نماینده مجلس و اعضاء شورای محل و خبرگان مردم برای تعیین رهبری ، یعنی عالی ترین مقام در نظام جمهوری اسلامی ،  با رأی خودشان منتخب بشوند ، بستگی دارد ، این مردم هستند که هر چهار سال فرصت دارند که اگر دیدند طرف درست عمل کرد باز رأی بدهند ، اگر احساس کردند درست عمل نکرد رأی ندهند .یک فرصت مبارکی است که قانون اساسی برای جامعه و ملت ما در اداره یامور کشور فراهم کرد . یکی از موارد رعایت حق الناس ، فرمود که آدم صالح را رد نکنند . اگر رد بکنند آدم صالح را ، حق مردم را ضایع کرده اند . و متقابلاً ناصالح را اگر راه بدهند باز هم حق مردم را ضایع کرده اند . هم ناصالح را باید کنار بزنند و هم صالح را باید راه بدهند تا رعایت حق مردم شده باشد .  انتخابات نعمت بزرگ الهی و از برکات نگاه روشن و عمیق امام راحل وبد که در قانون اساسی گنجانیده شده است .

فردا نوزده دی است . مقارن با سالروز قیام خونین مردم قم در اعتراض به مقاله ای که عنصر ساواکی در روزنامه ی اطلاعات آن ایام منتشر کرده بود . بعد از شهادت شهید آیت الله حاج آقا مصطفی ، فرزند رشید امام راحل ، مراسمی گرفته شده بود در بعضی از نقاط ، مثل تهران و قم ، به عنوان اربعین درگذشت حاج آقا مصطفی . مجدداً داشت نام امام بر سر زبان ها می افتاد در جامعه.کارشناسان وابسته به ساواک و دربار ، خیال کردند اگر بر علیه امام یک مقاله ای درروزنامه منتشر بکنند ، این موجی که دارد فزونی میگیرد را سرکوب میکند و خاموش میسازد.ولی عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد . مقاله نوشته بودند و امام را توهین کرده بودنددر آن مقاله در روزنامه ی اطلاعات در سال هزاروسیصدو پنجاه و شش ؛بلافاصله حوزه ی علمیه و مردم قم  ، عکس العمل نشان دادند . اجتماع بزرگ و تظاهرات خیابانی ، آن ها هم مست قدرت بودند و مغرورانه برای سرکوب مردم آتش گشوده بودند . مقاومت کرده بودند و فرار نکرده بودند که اگر فرار کرده بودند که کشته نمیشدند . چون مقاومت کرده بودند و مانده بودند داخل خیابان عده ای به شهادت رسیدند ؛ البته با دست خالی ، فقط با فریاد حق طلبانه . آنگاه اربعین قم را نیز تبریز به پا خاست . که خود امام راحل در یک بیانیه ای می فرمود: قم قهرمان – تبریز غیور . قم قهرمانی داشت ، برای خاطر اینکه آغاز گر حرکت شده بود . پیش قدم حرکت . موج انقلاب از قم برخاست ، کما اینکه خود امام راحل از قم برخاسته بود . از آن وقت بود که فراگیر شد . اربعین ها ، چهلم ها در استان های مختلف کشور ، موج ایجاد کرد تا به بیست و دوی بهمن پنجاه و هفت و سقوط رژیم شاهنشاهی منتهی شده بود .

دوشنبه سالروز ترور یکی از دانشمندان هسته ای ما در سال نود یعنی چهار سال قبل ، شهید احمدی روشن ؛ از دانشمندان برجسته ی هسته ای به دست منافقین آموزش دیده در اسرائیل و به امر آمریکای بی حیا .سه شنبه  بیست و دوم دی ماه سالروز تشکیل شورای انقلاب در سال پنجاه و هفت . بیست و دوی دی ماه امام دستور داد شورای انقلاب تشکیل شد.یک ماه بعد ، بیست و دوی بهمن ، انقلاب به پیروزی رسیده بود . پنجشنبه بیست و چهار دی ، سالروز انتصاب مقام معظم رهبری در سال پنجاه و هشت به امامت جمعه ی تهران . یعنی هنوز یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود . ابتدای پیروزی انقلاب ، آغاز تشکیل نمازجمعه به امامت مرحوم آیت الله حاج سید محمود طالقانی بود .بعد از درگذشت این عزیز راحل ، یکی دوجلسه امامان جمعه ی موقت نماز جمعه را اقامه نمودند ، امام راحل ابلاغ امامت جمعه ی دائمی تهران را به مقام معظم رهبری داده بود . با آنکه آن ایام ، شخصیت های دیگری در تهران حضور داشتند و این انتصاب امام راحل ، انتصاب بسیار حکیمانه و معنا داری بوده است . شاید بعضی ها توقع داشتند برای دیگران امام چنین ابلاغی را صادر کند . ولی تشخیص شخص امام این شده بود و بعد ها هم دنیا تماشا کرد که تشخیص امام ، تشخیص درستی بود . تشخیص حکیمانه و به جایی بود . بعد از فوت امام راحل هم به آقا پیشنهاد کرده بودند که حالا برای امامت جمعه ی تهران کسی را معرفی کنید ، آقا فرمود که حکم امام را نقض نمیکنم.یعنی افتخار میکنم که ایشان به من دستور داد اقامه ی نماز جمعه ی تهران را داشته باشم ، این حکم به قوت خود باقی بماند و نقض نشود .

(((به تبع هر هفته ، خطبه های حضرت آیت الله معلمی مزّین به نام شهدای شهرستان است که هفته ی ماضی ، سالگرد شهادت ایشان بوده است.))) نثار ارواح این عزیزان صلوات…

داخل دی ماه در ایام دفاع ، عملیات متعددی بوده ، شهدای زیادی داشتیم.یک تعداد از اسامی هم برای هفته ی بعد قرائت میشود . خبردار شدیم امروز که پدر دو تن از شهداء دوران دفاع ، مرحوم حاج آقا طالبی ، عزیزان شهیدش آقا موسی و آقا منوچهر بودند ، به رحمت ایزدی پیوست . تشییع پیکر ایشان ، ساعت دو بعد از ظهر از روستای وُسطاکلا انجام میشود.نثار روح ایشان هم صلواتی هدیه فرمایید . اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ . مومنینی که فرصت میکنند انشاءلله در تشییع جنازه حضور پیدا کنند .

همه جا امروز بعد از نماز جمعه یک قدری حوصله کنید ،  با هم راه می افتیم ، واقعاً چیز عجیبی اتفاق افتاد ، به این معنا که این جنایت آل سعود را در یمن دنیا دارد تحمل میکند و جنایتش را در آدم کشی داخلی سکوت میکند . عزیزان ، اینها حقّ حیات می خواهند ، حقّ حیات به این ها نمیدهند.خدا میداند آزادی عملی که سنی ها در جمهوری اسلامی ایران دارند ، یک دهم آن را شیعیان در عربستان ندارند ؛ شیعه را راحت سر میبرّند و آمریکای بی حیا در شورای امنیت ، پیشنهاد قطعنامه در محکومیت جمهوری اسلامی که چرا دیوار سفارت عربستان آنجا آسیب دید .  اصلاً اشاره ای به آن قصه نمیکنند ؛ لذا آدم مشکوک میشود شاید واقعاً این حادثه ی تعرّض به سفارت و کنسولگری در مشهد ، از ناحیه ی عوامل خودشان بوده . بله . شاید یک عده واقعاً مومنین ، جوانان ، از شنیدن این خبر عصبانی شدند ؛ حق هم بود بروند آنجا فریاد بزنند . فریاد زدن حق بود اما تعرض به ساختمان و دیوار و این چیزها کار درستی نبود . نمی بایست اتفاق بیافتد . بر فرض یک تخلفی اینچنینی اتفاق افتاد . آنوقت شورای امنیت این را محکوم بکند ، ولی آن جنایت بزرگ را اصلاً نادیده گرفته ، سکوت بکند و از کنارش بگذرد و ما را در موضع انفعال بخواهد . اگر از همان ابتداء پخش خبر ، دولت ما موضع قاطعی می گرفت و محکم محکوم میکرد ، محکم مطالبه می کرد ، شاید احساسات جوانان هم تعدیل میشد و یک چنین حرکت خود سرانه ای هم اتفاق نمی افتاد . لذا بعد از نماز با هم راه می افتیم علیه استکبار و عوامل استکبار ، آمریکا و آل سعود فریاد خواهیم داشت انشاء الله ؛ {{بسم الله الرّحمن الرّحیم  وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم}} // پایان خطبه دوم-

 

مطالب مرتبط